مشخصات شعر

دل آب آور

تقویم، روی صورتش چشم تری دارد

ماهِ محرم حس و حال دیگری دارد

 

سر وا نخواهد کرد این بغضِ گره خورده

در حنجرش حتما کلافِ بی سری دارد

 

انگار از قلب قلم­‌ها خون سرازیر است

هر جا مرکب دانِ سرخی جوهری دارد

 

ظهر دهم با دستِ لرزان زود می­چیند

چشمی که روی شاخه سیبِ نوبری دارد

 

این سرزمینِ سرخ جای قلب، در مشتش

آتشفشانِ مانده در خاکستری دارد

 

تشنه­ است دنیا، با علم راهی کند امروز

هر سینه­‌ای در خود دلِ آب‌­آوری دارد

 

بیداد را با خطبه­‌هایش می‌کشد بر بند

در کوفه‌­هایِ دهر، هر کس خواهری دارد

 

از عمق رگ­‌هایم صدای کهف می­‌آید

قرآنِ بی‌­سر، روی قلبم منبری دارد

 

بن­‌بست و دور افتاده دیگر نیست در دل‌­ها

آن کوچه‌­ای که رو به عاشورا دری دارد

 

مختار باید بود، پس بی­‌وقفه برخیزد

مردی که در دست و زبانش خنجری دارد

 

شیرازه می‌خواهد به دستِ نینوایی­‌ها

تاریخ اگر در کوله­‌بارش دفتری دارد

 

از کعبه صوت «یالثارات الحسین» آمد

پر وا کند هرکس که در چنته پری دارد

 

دل آب آور

تقویم، روی صورتش چشم تری دارد

ماهِ محرم حس و حال دیگری دارد

 

سر وا نخواهد کرد این بغضِ گره خورده

در حنجرش حتما کلافِ بی سری دارد

 

انگار از قلب قلم­‌ها خون سرازیر است

هر جا مرکب دانِ سرخی جوهری دارد

 

ظهر دهم با دستِ لرزان زود می­چیند

چشمی که روی شاخه سیبِ نوبری دارد

 

این سرزمینِ سرخ جای قلب، در مشتش

آتشفشانِ مانده در خاکستری دارد

 

تشنه­ است دنیا، با علم راهی کند امروز

هر سینه­‌ای در خود دلِ آب‌­آوری دارد

 

بیداد را با خطبه­‌هایش می‌کشد بر بند

در کوفه‌­هایِ دهر، هر کس خواهری دارد

 

از عمق رگ­‌هایم صدای کهف می­‌آید

قرآنِ بی‌­سر، روی قلبم منبری دارد

 

بن­‌بست و دور افتاده دیگر نیست در دل‌­ها

آن کوچه‌­ای که رو به عاشورا دری دارد

 

مختار باید بود، پس بی­‌وقفه برخیزد

مردی که در دست و زبانش خنجری دارد

 

شیرازه می‌خواهد به دستِ نینوایی­‌ها

تاریخ اگر در کوله­‌بارش دفتری دارد

 

از کعبه صوت «یالثارات الحسین» آمد

پر وا کند هرکس که در چنته پری دارد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×