مشخصات شعر

از مرغ دریایی دو بال سرخ می‌­ماند

لنگر بیندازید اینجا آخر دنیاست

حالا بهشت از پشت چشم­ اندازتان پیداست

 

سکّان به دست ناخدای کشتی نوح است

مقصد به‌ سوی بادهای ظهر عاشوراست

 

قلاب‌ها در راه دریا گوش خواباندند

این بندر آشفته قربان­گاه ماهی‌هاست

 

از ظهرهای تَف زده تا ماسه­‌های داغ

یادآور آوای «هَل من ناصر» مولاست

 

یادآور دردی­ است روی سینۀ تاریخ

یادآور مردی که بین دردها تنهاست

 

از مرغ دریایی دو بال سرخ می‌­ماند

این آخرین دیدار نافرجام با دریاست

 

با جشن ماهی­گیرها و رقص چاقوها

روی زمین و در دل هفت آسمان غوغاست

 

کشتی نمی‌افتد به گل با هیچ طوفانی

تا بادبانش تکّه­‌ای از چادر زهراست

 

از مرغ دریایی دو بال سرخ می‌­ماند

لنگر بیندازید اینجا آخر دنیاست

حالا بهشت از پشت چشم­ اندازتان پیداست

 

سکّان به دست ناخدای کشتی نوح است

مقصد به‌ سوی بادهای ظهر عاشوراست

 

قلاب‌ها در راه دریا گوش خواباندند

این بندر آشفته قربان­گاه ماهی‌هاست

 

از ظهرهای تَف زده تا ماسه­‌های داغ

یادآور آوای «هَل من ناصر» مولاست

 

یادآور دردی­ است روی سینۀ تاریخ

یادآور مردی که بین دردها تنهاست

 

از مرغ دریایی دو بال سرخ می‌­ماند

این آخرین دیدار نافرجام با دریاست

 

با جشن ماهی­گیرها و رقص چاقوها

روی زمین و در دل هفت آسمان غوغاست

 

کشتی نمی‌افتد به گل با هیچ طوفانی

تا بادبانش تکّه­‌ای از چادر زهراست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×