مشخصات شعر

در قتلگه پیش برادر گریه می‌کرد

 

از درد غربت داشت کوثر گریه می‌کرد

زهرا به روی قبر مادر گریه می‌کرد

 

خاک مزار مادرش را می‌گرفت و

با دست خود می‌ریخت بر سر گریه می‌کرد

 

یاد گذشته یاد آینده برای

این مادر و دختر، پیمبر گریه می‌کرد

 

گرم تماشای عزاداری آنها

یک گوشه‌ای آرام حیدر گریه می‌کرد

 

تکرار شد این قِصه اما در دل شب

این بار زینب زار و مضطر گریه می‌کرد

 

بر روی قبر مخفی مادر به یاد

آن شعله‌ها و یاس پرپر گریه می‌کرد

 

وقتی که خون تازه از مسمار می‌ریخت

انگار بر حال علی، در گریه می‌کرد

 

دست خدا را دست بسته می‌کشیدند

زهرا به مظلومی شوهر گریه می‌کرد

 

صیادها با تازیانه حمله کردند

کوچه قفس بود و کبوتر گریه می‌کرد

 

یک روز هم زینب به زیر تازیانه

در قتلگه پیش برادر گریه می‌کرد

 

وقتی که طفلان بین آتش می‌دویدند

بر نیزه چشم آب آور گریه می‌کرد

 

در قتلگه پیش برادر گریه می‌کرد

 

از درد غربت داشت کوثر گریه می‌کرد

زهرا به روی قبر مادر گریه می‌کرد

 

خاک مزار مادرش را می‌گرفت و

با دست خود می‌ریخت بر سر گریه می‌کرد

 

یاد گذشته یاد آینده برای

این مادر و دختر، پیمبر گریه می‌کرد

 

گرم تماشای عزاداری آنها

یک گوشه‌ای آرام حیدر گریه می‌کرد

 

تکرار شد این قِصه اما در دل شب

این بار زینب زار و مضطر گریه می‌کرد

 

بر روی قبر مخفی مادر به یاد

آن شعله‌ها و یاس پرپر گریه می‌کرد

 

وقتی که خون تازه از مسمار می‌ریخت

انگار بر حال علی، در گریه می‌کرد

 

دست خدا را دست بسته می‌کشیدند

زهرا به مظلومی شوهر گریه می‌کرد

 

صیادها با تازیانه حمله کردند

کوچه قفس بود و کبوتر گریه می‌کرد

 

یک روز هم زینب به زیر تازیانه

در قتلگه پیش برادر گریه می‌کرد

 

وقتی که طفلان بین آتش می‌دویدند

بر نیزه چشم آب آور گریه می‌کرد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×