مشخصات شعر

بر سپاه یوسف زهرا علمدار آمده

عطری از سمت خدا دل را بهاری می‌کند

چشمه‌های نور را در سینه جاری می‌کند

 

نور فوق کل نور چهرۀ خورشید و ماه

دارد امشب سینه را آیینه کاری می‌کند

 

حضرت خورشید امشب ماه کامل دیده است

تا بخندد ماه او لحظه شماری می‌کند

 

بر روی این ماه سیما از برای کربلا

حضرت خورشید سرمایه گذاری می‌کند

 

تا که در دستان این زیبا پسر گیرد قرار

ذوالفقار از شوق دارد بی‌قراری می‌کند

 

حضرت خورشید خود را در جمال ماه دید

مرتضا شیر خدای دیگری در راه دید

 

محو روی دلربایش آسمان‌ها و زمین

نیست چون او خلق را از اولین تا آخرین

 

نیست جای هیچ تردیدی که اندر خلقتش

آفرین باید که گفتا بر علمدارآفرین

 

گر ترک بردارد امشب کعبه جا دارد ‏بلی

باز حیدر آمده این بار بر ام‌البنین

 

گر یداله فوق ایدیهم علی شیر خداست

بر یدالله است او دست خدا در آستین

 

با جمالش نرخ یوسف از بها افتاده است

او کجا و جلوۀ نور امیرالمومنین

 

به به امشب بر حسین بن علی یار آمده

بر سپاه یوسف زهرا علمدار آمده

 

خنده را آورده امشب روی لب‌های حسین

می‌شود آرامش امروز و فردای حسین

 

نور او روشنگر راه حسین بن علی است

اوست در هر عالمی مهتاب شب‌های حسین

 

از بنفسی انت مولا می‌شود فهمید که

اوست مجنون، اوست شیدا، اوست لیلای حسین

 

کربلا عشق است آری کربلا اوج است هان

کربلا را غیر او کس نیست دریای حسین

 

دیدن روی خدایی ابوالفضل علی

کاشف الکربی است بر روی دل‌آرای حسین

 

با نگاهی او دو عالم را سلیمان می‌کند

کافران را با نگاهی جمله سلمان می‌کند

بر سپاه یوسف زهرا علمدار آمده

عطری از سمت خدا دل را بهاری می‌کند

چشمه‌های نور را در سینه جاری می‌کند

 

نور فوق کل نور چهرۀ خورشید و ماه

دارد امشب سینه را آیینه کاری می‌کند

 

حضرت خورشید امشب ماه کامل دیده است

تا بخندد ماه او لحظه شماری می‌کند

 

بر روی این ماه سیما از برای کربلا

حضرت خورشید سرمایه گذاری می‌کند

 

تا که در دستان این زیبا پسر گیرد قرار

ذوالفقار از شوق دارد بی‌قراری می‌کند

 

حضرت خورشید خود را در جمال ماه دید

مرتضا شیر خدای دیگری در راه دید

 

محو روی دلربایش آسمان‌ها و زمین

نیست چون او خلق را از اولین تا آخرین

 

نیست جای هیچ تردیدی که اندر خلقتش

آفرین باید که گفتا بر علمدارآفرین

 

گر ترک بردارد امشب کعبه جا دارد ‏بلی

باز حیدر آمده این بار بر ام‌البنین

 

گر یداله فوق ایدیهم علی شیر خداست

بر یدالله است او دست خدا در آستین

 

با جمالش نرخ یوسف از بها افتاده است

او کجا و جلوۀ نور امیرالمومنین

 

به به امشب بر حسین بن علی یار آمده

بر سپاه یوسف زهرا علمدار آمده

 

خنده را آورده امشب روی لب‌های حسین

می‌شود آرامش امروز و فردای حسین

 

نور او روشنگر راه حسین بن علی است

اوست در هر عالمی مهتاب شب‌های حسین

 

از بنفسی انت مولا می‌شود فهمید که

اوست مجنون، اوست شیدا، اوست لیلای حسین

 

کربلا عشق است آری کربلا اوج است هان

کربلا را غیر او کس نیست دریای حسین

 

دیدن روی خدایی ابوالفضل علی

کاشف الکربی است بر روی دل‌آرای حسین

 

با نگاهی او دو عالم را سلیمان می‌کند

کافران را با نگاهی جمله سلمان می‌کند

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×