مشخصات شعر

پدرش شاه شهید است و خودش شاه دعاست

 

ای خوشا صبحدم و روی نکوی گل سرخ

ای خوشا مستی و صهبای سبوی گل سرخ

 

ای خوشا اهل دل و اهل مناجات سحر

چشم چون باز نمایید به روی گل سرخ

 

نیت آن گل شبنم زده را می‌دانی؟

درس تطهیر دهد آب وضوی گل سرخ

 

مدعی لاف زد و هیچ نفهمید چرا

بلبل دلشده مست است ز بوی گل سرخ

 

چشم دل باز کن و گوشۀ محشر بنگر

نافله خواندن عشاق به سوی گل سرخ

 

این گل سرخ که دل با غم عشقش شاد است

پسر حضرت عشق است همان سجاد است

 

او همان غنچۀ عشق و گل دلخواه دعاست

او همان سالک و رهپوی گذرگاه دعاست

 

پر تلاطم دلش از واقعۀ کرب و بلاست

پر ترنم لبش از زمزمه و آه دعاست

 

نور او جلوه نما در همۀ ارض و سماست

شمس رخشان ولایت بود و ماه دعاست

 

اولین درس دبستان صحیفه این است

رستگاری بشر در گذر راه دعاست

 

پدرش خون خداوند و خودش عشق خداست

پدرش شاه شهید است و خودش شاه دعاست

 

خیز از جا و بیا عیدی میلاد بگیر

کربلا و نجف از حضرت سجاد بگیر

 

شب قدر است عجب موی سیاهی دارد!

دل حق برده عجب برق نگاهی دارد!

 

وه چه دشمن شکن است اشک شبانگاهی او

اشک سرباز وی است، وه چه سپاهی دارد!

 

دستگیر دل افتاده به چاه گنه است

چه غمی آنکه چنین پشت و پناهی دارد

 

هر که شد خادم او اذن دو عالم دارد

هر که شد سائل او منصب شاهی دارد

 

آنکه شد نوکر سجاد به میزان جزا

چه حساب و چه کتاب و چه گناهی دارد؟

 

ما که دیوانۀ عشقیم و ز غم آزادیم

بنده‌ایم و همه در ذکر هوالسجادیم

 

بشریت به تو مرهون، پسر ثارالله

معنویت به تو مدیون، پسر ثارالله

 

لیلی کرب و بلایی دل عشاق تویی

همه دل‌ها به تو مجنون‌، پسر ثارالله

 

هر که غافل ز تو و عشق تو شد سود نکرد

شده بی یاد تو مغبون، پسر ثارالله

 

هر که در راه زیارت بدهد جان، زده است

جرعه‌ای زان لب میگون، پسر ثارالله

 

در مصیبات تو و عمۀ تو جا دارد

دل مهدی بشود خون، پسر ثارالله

 

ما ز درگاه تو تاثیر دعا می‌خواهیم

فرج منتقم آل عبا می‌خواهیم

 

تو همانی که خودت اوج دعا را دیدی

زیر شمشیر شیاطین تو خدا را دیدی

 

چشم تو چشم خدایی است که در اوج عطش

سر نیزه سر پاک شهدا را دیدی

 

سوخت قلب تو از آن لحظه که در بارش تیر

دست و مشک و علم شاه وفا را دیدی

 

بین مقتل گل گلزار بقا را دیدی

بین آتش حرم آل عبا را دیدی

 

در کنار بدن بی سر شاه شهدا

مو پریشانی ام النجبا را دیدی

 

حق همین بود که جان سوختۀ تب بودی

زائر روی کتک خوردۀ زینب بودی

 

پدرش شاه شهید است و خودش شاه دعاست

 

ای خوشا صبحدم و روی نکوی گل سرخ

ای خوشا مستی و صهبای سبوی گل سرخ

 

ای خوشا اهل دل و اهل مناجات سحر

چشم چون باز نمایید به روی گل سرخ

 

نیت آن گل شبنم زده را می‌دانی؟

درس تطهیر دهد آب وضوی گل سرخ

 

مدعی لاف زد و هیچ نفهمید چرا

بلبل دلشده مست است ز بوی گل سرخ

 

چشم دل باز کن و گوشۀ محشر بنگر

نافله خواندن عشاق به سوی گل سرخ

 

این گل سرخ که دل با غم عشقش شاد است

پسر حضرت عشق است همان سجاد است

 

او همان غنچۀ عشق و گل دلخواه دعاست

او همان سالک و رهپوی گذرگاه دعاست

 

پر تلاطم دلش از واقعۀ کرب و بلاست

پر ترنم لبش از زمزمه و آه دعاست

 

نور او جلوه نما در همۀ ارض و سماست

شمس رخشان ولایت بود و ماه دعاست

 

اولین درس دبستان صحیفه این است

رستگاری بشر در گذر راه دعاست

 

پدرش خون خداوند و خودش عشق خداست

پدرش شاه شهید است و خودش شاه دعاست

 

خیز از جا و بیا عیدی میلاد بگیر

کربلا و نجف از حضرت سجاد بگیر

 

شب قدر است عجب موی سیاهی دارد!

دل حق برده عجب برق نگاهی دارد!

 

وه چه دشمن شکن است اشک شبانگاهی او

اشک سرباز وی است، وه چه سپاهی دارد!

 

دستگیر دل افتاده به چاه گنه است

چه غمی آنکه چنین پشت و پناهی دارد

 

هر که شد خادم او اذن دو عالم دارد

هر که شد سائل او منصب شاهی دارد

 

آنکه شد نوکر سجاد به میزان جزا

چه حساب و چه کتاب و چه گناهی دارد؟

 

ما که دیوانۀ عشقیم و ز غم آزادیم

بنده‌ایم و همه در ذکر هوالسجادیم

 

بشریت به تو مرهون، پسر ثارالله

معنویت به تو مدیون، پسر ثارالله

 

لیلی کرب و بلایی دل عشاق تویی

همه دل‌ها به تو مجنون‌، پسر ثارالله

 

هر که غافل ز تو و عشق تو شد سود نکرد

شده بی یاد تو مغبون، پسر ثارالله

 

هر که در راه زیارت بدهد جان، زده است

جرعه‌ای زان لب میگون، پسر ثارالله

 

در مصیبات تو و عمۀ تو جا دارد

دل مهدی بشود خون، پسر ثارالله

 

ما ز درگاه تو تاثیر دعا می‌خواهیم

فرج منتقم آل عبا می‌خواهیم

 

تو همانی که خودت اوج دعا را دیدی

زیر شمشیر شیاطین تو خدا را دیدی

 

چشم تو چشم خدایی است که در اوج عطش

سر نیزه سر پاک شهدا را دیدی

 

سوخت قلب تو از آن لحظه که در بارش تیر

دست و مشک و علم شاه وفا را دیدی

 

بین مقتل گل گلزار بقا را دیدی

بین آتش حرم آل عبا را دیدی

 

در کنار بدن بی سر شاه شهدا

مو پریشانی ام النجبا را دیدی

 

حق همین بود که جان سوختۀ تب بودی

زائر روی کتک خوردۀ زینب بودی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×