مشخصات شعر

نیمه­‌ای در کربلا و، در مدینه ماند نیمی

هوش از سر می‌پراند پای این کوچه شمیمی

عطر نانی تازه و شورِ نفس­‌های کریمی

 

بارها این سفره بخشیده ا­ست افطار خودش را

با نگاهِ روزه‌­دارش، بر دل تنگِ یتیمی

 

یا گره خورده است با دل‌­ها نخِ پیراهن او

یا عبایش را تکانده بر سر دنیا، نسیمی

 

روز و شب با عشق می‌بافند تار و پودِ جان را

تا بیاندازند زیرِ پای لبخندش، گلیمی

 

آیۀ تطهیرِ جاری از لب قرآن ندارد

غیر از آغوشِ سراپا مِهرِ پیغمبر، حریمی

 

روی هم چیدند ذرات مرا آجر به آجر

خانه­‌ای بر پا شد و جز تو نمی­‌جوید مقیمی

 

دور افتادند از هم نیمه­‌های قلبِ زهرا

نیمه­‌ای در کربلا و، در مدینه ماند نیمی

 

قصد کرده سایبانِ کوچکی باشد از این پس

بال و پر وا می‌­کند روی مزارت، یاکریمی

 

نیمه­‌ای در کربلا و، در مدینه ماند نیمی

هوش از سر می‌پراند پای این کوچه شمیمی

عطر نانی تازه و شورِ نفس­‌های کریمی

 

بارها این سفره بخشیده ا­ست افطار خودش را

با نگاهِ روزه‌­دارش، بر دل تنگِ یتیمی

 

یا گره خورده است با دل‌­ها نخِ پیراهن او

یا عبایش را تکانده بر سر دنیا، نسیمی

 

روز و شب با عشق می‌بافند تار و پودِ جان را

تا بیاندازند زیرِ پای لبخندش، گلیمی

 

آیۀ تطهیرِ جاری از لب قرآن ندارد

غیر از آغوشِ سراپا مِهرِ پیغمبر، حریمی

 

روی هم چیدند ذرات مرا آجر به آجر

خانه­‌ای بر پا شد و جز تو نمی­‌جوید مقیمی

 

دور افتادند از هم نیمه­‌های قلبِ زهرا

نیمه­‌ای در کربلا و، در مدینه ماند نیمی

 

قصد کرده سایبانِ کوچکی باشد از این پس

بال و پر وا می‌­کند روی مزارت، یاکریمی

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×