مشخصات شعر

به گمانم که شبی پای عَلَم می‌میرم

بنویسید شدم پیر اباعبدالله

نوکری پیر، به تعبیر اباعبدالله

 

بنویسید که از کودکی‌ام تا حالا

بوده‌ام پای به زنجیر اباعبدالله

 

طفل جانم که چنین شیر شده در پیری

خورده در کودکی‌اش شیر اباعبدالله

 

شیر مهر پسر فاطمه را در کامم

در ازل ریخت علمگیر اباعبدالله

 

روز و شب در پی برپایی بزمش هستم

فکر و ذکرم شده درگیر اباعبدالله

 

سرنوشتم چو حبیب بن مظاهر انگار

گره خورده است به تقدیر اباعبدالله

 

به گمانم که شبی پای عَلَم می‌میرم

چشم در چشم به تصویر اباعبدالله

 

آخرش روز دهم جان مرا می‌گیرد

روضۀ سخت و نفسگیر اباعبدالله

به گمانم که شبی پای عَلَم می‌میرم

بنویسید شدم پیر اباعبدالله

نوکری پیر، به تعبیر اباعبدالله

 

بنویسید که از کودکی‌ام تا حالا

بوده‌ام پای به زنجیر اباعبدالله

 

طفل جانم که چنین شیر شده در پیری

خورده در کودکی‌اش شیر اباعبدالله

 

شیر مهر پسر فاطمه را در کامم

در ازل ریخت علمگیر اباعبدالله

 

روز و شب در پی برپایی بزمش هستم

فکر و ذکرم شده درگیر اباعبدالله

 

سرنوشتم چو حبیب بن مظاهر انگار

گره خورده است به تقدیر اباعبدالله

 

به گمانم که شبی پای عَلَم می‌میرم

چشم در چشم به تصویر اباعبدالله

 

آخرش روز دهم جان مرا می‌گیرد

روضۀ سخت و نفسگیر اباعبدالله

۱ نظر
 
  • زهره ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    آخرش روز دهم جان مرا می‌گیرد ان شاءالله روزیمون بشه شهادت در روز عاشورا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×