مشخصات شعر

به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)

کنج لب‌های توست خال حسین

 

ای انیس قدیمی دل‌ها

آفتاب بلند ناپیدا

 

تا خدا می‌برد دلِ ما را

پَرِ سجاده‌های سبز شما

 

من کجا و غبار مقدمتان

تو کجا، کوچه‌های این دنیا

 

من کی‌ام از قبیلۀ مجنون

تو ولی از عشیرۀ لیلا

 

من کی ام بی زبان‌ترین مردم

تو خدای بلاغتی اما

 

نفسی دِه که از تو دم بزنم

بال در صحن این حرم بزنم

 

آسمان موج شد تلاطم کرد

که خدا جلوه بین مردم کرد

 

آسمان جای خود از این محشر

عرش هم دست و پای خود گم کرد

 

عرش هم جای خود، خدا خندید

لحظه‌ای که لبت تبسم کرد

 

آب با نیت دو رکعتِ عشق

با غبار شما تیمم کرد

 

همه دیدند با دو چشمانت

چشم‌های پدر تکلم کرد

 

خانه‌ات قبلۀ غریبان است

پایتختت تمام ایران است

 

ای سراپای تو مثال حسین

دومین مرتضای آل حسین

 

روی دوش تو گیسوان علی

کنج لب‌های توست خال حسین

 

با تماشای تو به سر می شد

شب و روز تمام سال حسین

 

خنده‌ای کن که در تو گُل کرده

همه زیبایی جمال حسین

 

سیر می دید چهره‌ات را عشق

به سرش بود اگر خیال حسین

 

شور آب آور حسین هستی

دومین حیدر حسین هستی

 

سرخوش از بانگ این طرب هستیم

مست شیرین‌ترین رطب هستیم

 

مثل موسیقی شگفت بهار

نغمه‌هایی به روی لب هستیم

 

شجره‌نامه ای اگر داریم

همگی بر تو منتسب هستیم

 

ما همه خانه‌زادۀ تو یعنی

همۀ ما از این نسب هستیم

 

شکر حق ما ز آستان توایم

همگی از نوادگان توایم

 

به علی رفته‌ای غدیری تو

نه فقط شیر، شیرگیری تو

 

هم رکابِ علی اکبرها

هم خروش سفیر تیری تو

 

شوره زاریم و خشکسال اما

چشمۀ روشن کویری تو

 

رشته‌های قنات می‌جوشد

از قنوتت چه آبگیری تو

 

خوش به حال دو دست خالی ما

لحظه‌هایی که دستگیری تو

 

با حضورت غم پدر سر شد

کربلا با تو کربلاتر شد

 

به دلت داغ مادرت افتاد

شعله بر باغ پرپرت افتاد

 

کربلا شد مدینه وقتی که

رَدِ زنجیر بر پرت افتاد

 

بین خیمه تو بودی و بابا

از سر زین برابرت افتاد

 

بین خیمه تو بودی اما آن

شعله بر روی پیکرت افتاد

 

چقدر سنگ و خاک و خاکستر

از سر بام بر سرت افتاد

 

ناله‌ات بین شام می پیچید

عمه آتش به معجرت افتاد

 

گر چه بالت اسیر سلسله بود

قاتلت خنده‌های حرمله بود

به مناسبت ولادت امام سجاد (ع)

کنج لب‌های توست خال حسین

 

ای انیس قدیمی دل‌ها

آفتاب بلند ناپیدا

 

تا خدا می‌برد دلِ ما را

پَرِ سجاده‌های سبز شما

 

من کجا و غبار مقدمتان

تو کجا، کوچه‌های این دنیا

 

من کی‌ام از قبیلۀ مجنون

تو ولی از عشیرۀ لیلا

 

من کی ام بی زبان‌ترین مردم

تو خدای بلاغتی اما

 

نفسی دِه که از تو دم بزنم

بال در صحن این حرم بزنم

 

آسمان موج شد تلاطم کرد

که خدا جلوه بین مردم کرد

 

آسمان جای خود از این محشر

عرش هم دست و پای خود گم کرد

 

عرش هم جای خود، خدا خندید

لحظه‌ای که لبت تبسم کرد

 

آب با نیت دو رکعتِ عشق

با غبار شما تیمم کرد

 

همه دیدند با دو چشمانت

چشم‌های پدر تکلم کرد

 

خانه‌ات قبلۀ غریبان است

پایتختت تمام ایران است

 

ای سراپای تو مثال حسین

دومین مرتضای آل حسین

 

روی دوش تو گیسوان علی

کنج لب‌های توست خال حسین

 

با تماشای تو به سر می شد

شب و روز تمام سال حسین

 

خنده‌ای کن که در تو گُل کرده

همه زیبایی جمال حسین

 

سیر می دید چهره‌ات را عشق

به سرش بود اگر خیال حسین

 

شور آب آور حسین هستی

دومین حیدر حسین هستی

 

سرخوش از بانگ این طرب هستیم

مست شیرین‌ترین رطب هستیم

 

مثل موسیقی شگفت بهار

نغمه‌هایی به روی لب هستیم

 

شجره‌نامه ای اگر داریم

همگی بر تو منتسب هستیم

 

ما همه خانه‌زادۀ تو یعنی

همۀ ما از این نسب هستیم

 

شکر حق ما ز آستان توایم

همگی از نوادگان توایم

 

به علی رفته‌ای غدیری تو

نه فقط شیر، شیرگیری تو

 

هم رکابِ علی اکبرها

هم خروش سفیر تیری تو

 

شوره زاریم و خشکسال اما

چشمۀ روشن کویری تو

 

رشته‌های قنات می‌جوشد

از قنوتت چه آبگیری تو

 

خوش به حال دو دست خالی ما

لحظه‌هایی که دستگیری تو

 

با حضورت غم پدر سر شد

کربلا با تو کربلاتر شد

 

به دلت داغ مادرت افتاد

شعله بر باغ پرپرت افتاد

 

کربلا شد مدینه وقتی که

رَدِ زنجیر بر پرت افتاد

 

بین خیمه تو بودی و بابا

از سر زین برابرت افتاد

 

بین خیمه تو بودی اما آن

شعله بر روی پیکرت افتاد

 

چقدر سنگ و خاک و خاکستر

از سر بام بر سرت افتاد

 

ناله‌ات بین شام می پیچید

عمه آتش به معجرت افتاد

 

گر چه بالت اسیر سلسله بود

قاتلت خنده‌های حرمله بود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×