مشخصات شعر

کشتۀ مظلوم

مروۀ کرببلا حال و هوایی دارد

این سراشیبی ِ گودال منایی دارد

 

خبرش پر شده در دشت ز مرکب افتاد

به زمین خوردن آیینه صدایی دارد

 

کینه توزان جمل دشنه‌شان کُند شده

می‌زند بر تن او هر که عصایی دارد

 

مادرش دوخته با دست ِ شکسته؛ نکشید!

مگر این پیرهن پاره بهایی دارد؟

 

نیزه‌ها پای ِ مناجات ِ لبش گریه کنند

خودمانیم! عجب سوزِ صدایی دارد

 

قبله این سوست؛ همین‌طور رهایش نکنید

آخر این کشتۀ مظلوم خدایی دارد

 

بی کفن گوشۀ گودال بلا افتاده

چه کسی بین شما کهنه عبایی دارد؟

 

حق بده زینب دلخسته پریشان باشد

دلبرش بر سر نی زلف رهایی دارد

کشتۀ مظلوم

مروۀ کرببلا حال و هوایی دارد

این سراشیبی ِ گودال منایی دارد

 

خبرش پر شده در دشت ز مرکب افتاد

به زمین خوردن آیینه صدایی دارد

 

کینه توزان جمل دشنه‌شان کُند شده

می‌زند بر تن او هر که عصایی دارد

 

مادرش دوخته با دست ِ شکسته؛ نکشید!

مگر این پیرهن پاره بهایی دارد؟

 

نیزه‌ها پای ِ مناجات ِ لبش گریه کنند

خودمانیم! عجب سوزِ صدایی دارد

 

قبله این سوست؛ همین‌طور رهایش نکنید

آخر این کشتۀ مظلوم خدایی دارد

 

بی کفن گوشۀ گودال بلا افتاده

چه کسی بین شما کهنه عبایی دارد؟

 

حق بده زینب دلخسته پریشان باشد

دلبرش بر سر نی زلف رهایی دارد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×