مشخصات شعر

فیض دمادم

مرثیه سر به زانوی ماتم گذاشته

دستی ز غیب، قافیه را «غم» گذاشته

 

شعرم به سمت کرببلا رفت و حُرشدم

دیدم خدا دوباره مَحَلم گذاشته

 

از ماجرای گریۀ آدم مشخص است

راهی برای توبۀ ما هم گذاشته

 

عشق حسین موهبتی کبریایی است

ماندم چه منتی سرعالم گذاشته

 

صدها هزارسجده به جا آورم کم است

پروردگار فیض دمادم گذاشته

 

وقتی حسین آینۀ رحمت خداست

دیگر چرا عذاب جهنم گذاشته؟

 

روضه بخوان، که دست به نقدیم روضه خوان!

درجیب گریه خرج محرم گذاشته

 

باید به فکرزخم گلوی حسین بود

دراشک چشم، فاطمه مرهم گذاشته

 

نشنیده‌ام به جان خودم ازکسی هنوز

آقا برای نوکرخود کم گذاشته!

فیض دمادم

مرثیه سر به زانوی ماتم گذاشته

دستی ز غیب، قافیه را «غم» گذاشته

 

شعرم به سمت کرببلا رفت و حُرشدم

دیدم خدا دوباره مَحَلم گذاشته

 

از ماجرای گریۀ آدم مشخص است

راهی برای توبۀ ما هم گذاشته

 

عشق حسین موهبتی کبریایی است

ماندم چه منتی سرعالم گذاشته

 

صدها هزارسجده به جا آورم کم است

پروردگار فیض دمادم گذاشته

 

وقتی حسین آینۀ رحمت خداست

دیگر چرا عذاب جهنم گذاشته؟

 

روضه بخوان، که دست به نقدیم روضه خوان!

درجیب گریه خرج محرم گذاشته

 

باید به فکرزخم گلوی حسین بود

دراشک چشم، فاطمه مرهم گذاشته

 

نشنیده‌ام به جان خودم ازکسی هنوز

آقا برای نوکرخود کم گذاشته!

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×