مشخصات شعر

به جنت، فاطمه صاحب عزا شد

به بستر خفته بانویی حزینه

در اوج غربت و غم در مدینه

 

به سینه دارد او یک باغ لاله

شده قوت و غذایش آه و ناله

 

زلال  اشکِ خون در دیده دارد

ز دوران خاطری رنجیده دارد

 

بود ام‌الادب دریای احساس

به روی سینه دارد داغ عباس

 

بقیع دارد به خاطر نوحه‌هایش

به گوش جان رسد سوز نوایش

 

کشیده نقش‌ها بر روی خاکش

ز قبر چهار ماه تابناکش

 

اگر گل‌های او نور دو عینند

همه قربانی راه حسینند

 

مدینه از غمش ماتم سرا شد

به جنت، فاطمه صاحب عزا شد

 

بود طاهر عیان از تربت او

حدیث غصه‌ها و غربت او

 

به جنت، فاطمه صاحب عزا شد

به بستر خفته بانویی حزینه

در اوج غربت و غم در مدینه

 

به سینه دارد او یک باغ لاله

شده قوت و غذایش آه و ناله

 

زلال  اشکِ خون در دیده دارد

ز دوران خاطری رنجیده دارد

 

بود ام‌الادب دریای احساس

به روی سینه دارد داغ عباس

 

بقیع دارد به خاطر نوحه‌هایش

به گوش جان رسد سوز نوایش

 

کشیده نقش‌ها بر روی خاکش

ز قبر چهار ماه تابناکش

 

اگر گل‌های او نور دو عینند

همه قربانی راه حسینند

 

مدینه از غمش ماتم سرا شد

به جنت، فاطمه صاحب عزا شد

 

بود طاهر عیان از تربت او

حدیث غصه‌ها و غربت او

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×