مشخصات شعر

این سه روز و آن سه روز کربلا

هان بگو بایستند، نگذرند
حاضران به غایبان خبر برند


حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند


حاضران گوش بسته، چشم باز
این جماعتی که کور یا کرند


دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند


ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند


حاضران نسل‌های بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند


ما که خویش را ز یاد برده‌ایم
عاشقان به هیچ مان نمی‌خرند


کاش عاشقانه‌تر نظر کنیم
بر جماعتی که جان جوهرند


بر جماعتی که خود سرآمدند
بر جماعتی که بر سران سرند


آن جماعتی که روز رستخیز
شافع شراره‌های محشرند


روز رستخیر هان چه می‌کنیم؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند


اهل بیت مصطفی نه جز علی است
دیگران نه با علی برابرند


از فضایل علی و آل اوست
که مدیح حضرت پیمبرند


یا امیرمومنان علی، علی
دیگران بر این لقب نه درخورند


جز ولای حضرت امیر نیست
خطبۀ غدیر را چو بنگرند


بیعتی کنیم بیعتی شگفت
بیعتی که مان به خاطر آورند


بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند


***


ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعه‌اند و خنجرند


آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمی‌برند


نامشان مگوی و ریشه‌شان مبین
از تبار و اصلۀ بز گرند


مسلم است و کوچه‌های نانجیب
دشت‌ها پر از حسین بی سرند


داعشان شمرزاده‌ای که جز
آبروی عشق را نمی‌برند


خطبۀ غدیر را گذاشتند
زود باوران دیر باورند


با حدیث منزلت چه کارشان
پی به غربت علی نمی‌برند


یا علی! زمانه تیر حرمله است
تیرها پی گلوی اصغرند


تیرها پی نگاه قاسم‌اند
تیرها پی نگاه اکبرند


از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند


راه‌ها به راه راه می‌رسند
راه‌ها چقدر گریه آورند


راه شام و راه مردم عراق
مردمی که با علی برادرند


یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه می‌برند


از یمن علی است می‌رسد، علی
مردم یمن اویس دیگرند


آن جماعتی که پیش رفته‌اند
مردمی که در صفوف آخرند


کاش این توقف سه روزه را
لحظه‌ای فقط به خاطر آورند


این سه روز و آن سه روز کربلا
کز هزار قرن هم فراترند...


نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب می‌خرند


جحفه، عصر یک دوشنبه غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند...

این سه روز و آن سه روز کربلا

هان بگو بایستند، نگذرند
حاضران به غایبان خبر برند


حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند


حاضران گوش بسته، چشم باز
این جماعتی که کور یا کرند


دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند


ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند


حاضران نسل‌های بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند


ما که خویش را ز یاد برده‌ایم
عاشقان به هیچ مان نمی‌خرند


کاش عاشقانه‌تر نظر کنیم
بر جماعتی که جان جوهرند


بر جماعتی که خود سرآمدند
بر جماعتی که بر سران سرند


آن جماعتی که روز رستخیز
شافع شراره‌های محشرند


روز رستخیر هان چه می‌کنیم؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند


اهل بیت مصطفی نه جز علی است
دیگران نه با علی برابرند


از فضایل علی و آل اوست
که مدیح حضرت پیمبرند


یا امیرمومنان علی، علی
دیگران بر این لقب نه درخورند


جز ولای حضرت امیر نیست
خطبۀ غدیر را چو بنگرند


بیعتی کنیم بیعتی شگفت
بیعتی که مان به خاطر آورند


بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند


***


ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعه‌اند و خنجرند


آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمی‌برند


نامشان مگوی و ریشه‌شان مبین
از تبار و اصلۀ بز گرند


مسلم است و کوچه‌های نانجیب
دشت‌ها پر از حسین بی سرند


داعشان شمرزاده‌ای که جز
آبروی عشق را نمی‌برند


خطبۀ غدیر را گذاشتند
زود باوران دیر باورند


با حدیث منزلت چه کارشان
پی به غربت علی نمی‌برند


یا علی! زمانه تیر حرمله است
تیرها پی گلوی اصغرند


تیرها پی نگاه قاسم‌اند
تیرها پی نگاه اکبرند


از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند


راه‌ها به راه راه می‌رسند
راه‌ها چقدر گریه آورند


راه شام و راه مردم عراق
مردمی که با علی برادرند


یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه می‌برند


از یمن علی است می‌رسد، علی
مردم یمن اویس دیگرند


آن جماعتی که پیش رفته‌اند
مردمی که در صفوف آخرند


کاش این توقف سه روزه را
لحظه‌ای فقط به خاطر آورند


این سه روز و آن سه روز کربلا
کز هزار قرن هم فراترند...


نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب می‌خرند


جحفه، عصر یک دوشنبه غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند...

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×