مشخصات شعر

در سوگ حضرت رقیه (س)

گل و پروانه

ملیکه‌ای که سماوات در پناهش بود
هزار مرثیه در عمق هر نگاهش بود


قیام کرد علیه خزان چو ابر بهار
و قطره قطرۀ چشم ترش سپاهش بود


چقدر از پی بابا دویده بود آن شب
و دست و پای پر از آبله گواهش بود


در آسمان شب بی‌نهایت غربت
خسوف تعزیه گردان روی ماهش بود


و با ملائکه می‌خواست بپرد اما
نمی‌گذاشت نسیمی که سد راهش بود


خرابه محفل پروانه بود وگل آن شب
گلی که دامن پروانه قتلگاهش بود

در سوگ حضرت رقیه (س)

گل و پروانه

ملیکه‌ای که سماوات در پناهش بود
هزار مرثیه در عمق هر نگاهش بود


قیام کرد علیه خزان چو ابر بهار
و قطره قطرۀ چشم ترش سپاهش بود


چقدر از پی بابا دویده بود آن شب
و دست و پای پر از آبله گواهش بود


در آسمان شب بی‌نهایت غربت
خسوف تعزیه گردان روی ماهش بود


و با ملائکه می‌خواست بپرد اما
نمی‌گذاشت نسیمی که سد راهش بود


خرابه محفل پروانه بود وگل آن شب
گلی که دامن پروانه قتلگاهش بود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×