مشخصات شعر

سر بر سنان

آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد...

بغضی میان سینۀ من جا گرفت و بعد...

 

وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت

این دخترت بهانۀ بابا گرفت و بعد ...

 

ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود

ابری که روی صورت من را گرفت و بعد

 

دارد صدای مادری دلخسته می‌رسد

آری صدای گریۀ زهرا گرفت و بعد

 

همراه آن صدا تمامیِّ کودکان

ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد

 

هرکس که زنده بود از اهل خیام تو

مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد

 

دور از نگاه‌های علمدار لشگرت

آتش به خیمه‌های تو بالا گرفت و بعد

 

سرمست انتقام ولی بی نصیب‌تر

پس معجر از سر زن‌ها گرفت و بعد

*

«پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

 شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل»

سر بر سنان

آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد...

بغضی میان سینۀ من جا گرفت و بعد...

 

وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت

این دخترت بهانۀ بابا گرفت و بعد ...

 

ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود

ابری که روی صورت من را گرفت و بعد

 

دارد صدای مادری دلخسته می‌رسد

آری صدای گریۀ زهرا گرفت و بعد

 

همراه آن صدا تمامیِّ کودکان

ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد

 

هرکس که زنده بود از اهل خیام تو

مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد

 

دور از نگاه‌های علمدار لشگرت

آتش به خیمه‌های تو بالا گرفت و بعد

 

سرمست انتقام ولی بی نصیب‌تر

پس معجر از سر زن‌ها گرفت و بعد

*

«پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

 شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل»

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×