مشخصات شعر

کوکب بخت

عمه بیا که کوکب بختم بر آمده

تابیده صبح وصل و شب غم سر آمده

 

شام سیاه و کلبۀ ویران و بی چراغ

ما را چه میهمان عزیز از در آمده

 

ای غم رسیدگانِ دل افسرده مژده باد

کاینک مسیح با دم جان پرور آمده

 

برگوی با کسی که یتیمم خطاب کرد

امشب ببین که باب مرا در بر آمده

 

گر پا برهنه در پی بابا دویده‌ام

امشب پدر به دیدن من با سر آمده

 

دیشب کجا بُد است که با روی غرق خون

آمیخته به خاک و به خاکستر آمده

کوکب بخت

عمه بیا که کوکب بختم بر آمده

تابیده صبح وصل و شب غم سر آمده

 

شام سیاه و کلبۀ ویران و بی چراغ

ما را چه میهمان عزیز از در آمده

 

ای غم رسیدگانِ دل افسرده مژده باد

کاینک مسیح با دم جان پرور آمده

 

برگوی با کسی که یتیمم خطاب کرد

امشب ببین که باب مرا در بر آمده

 

گر پا برهنه در پی بابا دویده‌ام

امشب پدر به دیدن من با سر آمده

 

دیشب کجا بُد است که با روی غرق خون

آمیخته به خاک و به خاکستر آمده

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×