مشخصات شعر

شش ماهۀ خورشید

 

ای کودک شش‌ماهۀ گهواره نشینم

نیلوفر دردانۀ فردوس برینم

 

تو ماهی لب‌تشنۀ دریای فراتی

لب باز کن از حنجره‌ات بوسه بچینم

 

فریاد بزن علقمۀ آینه‌ها را

ای زمزم جاری‌شده در ذهن زمینم

 

با اشک بگو مشک علمدار بیاید

بغضم به گلو مانده ببین تشنه‌ترینم

 

قنداقه گره زد به زمین عرش خدا را

لبخند تو شد آیۀ قرآن می‌بینم

 

شد دشت سراسر همه از خون تو رنگین

نوشاند زمین شهد شهادت به یقینم

 

می‌سوخت دل تنگ پدر لحظه‌ به‌ لحظه

در شعلۀ افروخته با داغ عجینم

 

جوشید لبالب عطش  از سینۀ خورشید

با مویۀ برخاسته از آه حزینم

شش ماهۀ خورشید

 

ای کودک شش‌ماهۀ گهواره نشینم

نیلوفر دردانۀ فردوس برینم

 

تو ماهی لب‌تشنۀ دریای فراتی

لب باز کن از حنجره‌ات بوسه بچینم

 

فریاد بزن علقمۀ آینه‌ها را

ای زمزم جاری‌شده در ذهن زمینم

 

با اشک بگو مشک علمدار بیاید

بغضم به گلو مانده ببین تشنه‌ترینم

 

قنداقه گره زد به زمین عرش خدا را

لبخند تو شد آیۀ قرآن می‌بینم

 

شد دشت سراسر همه از خون تو رنگین

نوشاند زمین شهد شهادت به یقینم

 

می‌سوخت دل تنگ پدر لحظه‌ به‌ لحظه

در شعلۀ افروخته با داغ عجینم

 

جوشید لبالب عطش  از سینۀ خورشید

با مویۀ برخاسته از آه حزینم

۱ نظر
 
  • معصومه ۱۳۹۵/۰۱/۲۱

    سلام بر شش ماهۀ خورشید کربلا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×