مشخصات شعر

دزدی بوسه

سر تو نقش فلک نقش بیابان بدنت

بازی کیست که پیدا شده در سوختنت

 

نتوان برد به تنگی دهان تو حسد

بس که پر خون شده از طعن حسودان دهنت

 

بوی خاک از دم افلاکی تو می‌شنوم

بس که این قوم دویدند میان سخنت

 

آهوی چشم خطا نیست اگر رم بکند

سایۀ تیغ که افتاده به جان چمنت

 

دجله برخیزد اگر موج زند پیکر تو

گردن تیغ کشیده است به دیدار تنت

 

خیزران کرد خجل طایفۀ نی­‌ها را

بوریا را نتوان گفت چرا شد کفنت

 

نیزه را حکم بر آن است که دستی بِبُرند

ای که صد بوسه ربوده است سنان از دهنت

 

کربلا را مکن از هیئت انصار دریغ

همره معنی خود شاعر شیون سخنت

دزدی بوسه

سر تو نقش فلک نقش بیابان بدنت

بازی کیست که پیدا شده در سوختنت

 

نتوان برد به تنگی دهان تو حسد

بس که پر خون شده از طعن حسودان دهنت

 

بوی خاک از دم افلاکی تو می‌شنوم

بس که این قوم دویدند میان سخنت

 

آهوی چشم خطا نیست اگر رم بکند

سایۀ تیغ که افتاده به جان چمنت

 

دجله برخیزد اگر موج زند پیکر تو

گردن تیغ کشیده است به دیدار تنت

 

خیزران کرد خجل طایفۀ نی­‌ها را

بوریا را نتوان گفت چرا شد کفنت

 

نیزه را حکم بر آن است که دستی بِبُرند

ای که صد بوسه ربوده است سنان از دهنت

 

کربلا را مکن از هیئت انصار دریغ

همره معنی خود شاعر شیون سخنت

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×