مشخصات شعر

جای بوسه

پایی که من به روی تمنا گذاشتم

دست تملکی است به دریا گذاشتم

 

حتی خدا معاوضه با ملک من نکرد

دستی چو روی عالم بالا گذاشتم

 

جبریل زد تعارفی از پر و بال خویش

ردش نموده طاقچه بالا گذاشتم

 

یک تیر را نرانده‌ام از دست و بال خویش

من سلک خویش را به مدارا گذاشتم

 

شوق وصال زحمت اسباب را گرفت

من دست خویش را سر ره جا گذاشتم

 

گر دل نداد بر تو یکی از دو چشم من

جایی برای بوسۀ زهرا گذاشتم

 

سودش برای گریه‌کنان تو یا حسین

دنگی که در شفاعت دنیا گذاشتم

 

تر شد لبم ز مشک وگرنه به جان تو

من داغ بوسه بر دل دریا گذاشتم

 

دست من است معنی حاجات و کارها

از بس که روی حاجت خود پا گذاشتم

جای بوسه

پایی که من به روی تمنا گذاشتم

دست تملکی است به دریا گذاشتم

 

حتی خدا معاوضه با ملک من نکرد

دستی چو روی عالم بالا گذاشتم

 

جبریل زد تعارفی از پر و بال خویش

ردش نموده طاقچه بالا گذاشتم

 

یک تیر را نرانده‌ام از دست و بال خویش

من سلک خویش را به مدارا گذاشتم

 

شوق وصال زحمت اسباب را گرفت

من دست خویش را سر ره جا گذاشتم

 

گر دل نداد بر تو یکی از دو چشم من

جایی برای بوسۀ زهرا گذاشتم

 

سودش برای گریه‌کنان تو یا حسین

دنگی که در شفاعت دنیا گذاشتم

 

تر شد لبم ز مشک وگرنه به جان تو

من داغ بوسه بر دل دریا گذاشتم

 

دست من است معنی حاجات و کارها

از بس که روی حاجت خود پا گذاشتم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×