مشخصات شعر

عروس

لب آن‌چنان بده که چو کس را خبر شود

جان بر سر حسادتش از تن به در شود

 

جا داشت بایزید شود از دمت یزید

یا خیزران ز شهد لبت نی شکر شود

 

گفتی امام زاده چو زهرا شود گهی

«آری شود و لیک به خون جگر شود»

 

یک جفت لب، دو چشم و سر موی سوخته

بابا محال بود چنین مختصر شود

 

طوفان نوح هستی و می‌آیی از تنور

جا دارد از تو عالم، زیر و زبر شود

 

گفتی عروسی می‌شوی ای دختر گلم

گفتم عروسی‌ام ز همه ساده‌تر شود

 

من معنی سه سال پریشانی توام

بگذار این سه ساله شهید سفر شود

عروس

لب آن‌چنان بده که چو کس را خبر شود

جان بر سر حسادتش از تن به در شود

 

جا داشت بایزید شود از دمت یزید

یا خیزران ز شهد لبت نی شکر شود

 

گفتی امام زاده چو زهرا شود گهی

«آری شود و لیک به خون جگر شود»

 

یک جفت لب، دو چشم و سر موی سوخته

بابا محال بود چنین مختصر شود

 

طوفان نوح هستی و می‌آیی از تنور

جا دارد از تو عالم، زیر و زبر شود

 

گفتی عروسی می‌شوی ای دختر گلم

گفتم عروسی‌ام ز همه ساده‌تر شود

 

من معنی سه سال پریشانی توام

بگذار این سه ساله شهید سفر شود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×