مشخصات شعر

جولان

به عشق روی تو این روزها جوان شده‌ام

همان که خواست دل خوب تو همان شده‌ام

 

از این به بعد خودم اشک روضه‌ات هستم

ز بس که نام تو را ازبرم روان شده‌ام

 

ز ترس هجر تو خود را به هر دری زد دل

به من مگو که به وصل تو بدگمان شده‌ام

 

ملائک تو مرا عالمانه می‌بویند

شناختم نفست را و عطر دان شده‌ام

 

به سر چراغی اشکم چه سکه‌ها که نریخت

ز دو دهانه بصبر، صاحب دکان شده‌ام

 

ز چاک‌های قفس باغ می‌دود به درون

ز سطر سطر قفس تازه روضه‌خوان شده‌ام

 

بر این مسافر بیدل هزار حج بنویس

ز بس که دل زکفم رفته کاروان شده‌ام

 

ببین به سینۀ معنی دهد ملک جولان

منم که تحت لوای تو آسمان شده‌ام

جولان

به عشق روی تو این روزها جوان شده‌ام

همان که خواست دل خوب تو همان شده‌ام

 

از این به بعد خودم اشک روضه‌ات هستم

ز بس که نام تو را ازبرم روان شده‌ام

 

ز ترس هجر تو خود را به هر دری زد دل

به من مگو که به وصل تو بدگمان شده‌ام

 

ملائک تو مرا عالمانه می‌بویند

شناختم نفست را و عطر دان شده‌ام

 

به سر چراغی اشکم چه سکه‌ها که نریخت

ز دو دهانه بصبر، صاحب دکان شده‌ام

 

ز چاک‌های قفس باغ می‌دود به درون

ز سطر سطر قفس تازه روضه‌خوان شده‌ام

 

بر این مسافر بیدل هزار حج بنویس

ز بس که دل زکفم رفته کاروان شده‌ام

 

ببین به سینۀ معنی دهد ملک جولان

منم که تحت لوای تو آسمان شده‌ام

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×