دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کهکشانی از زخم

باران و زخم و خنجر، یعنی برادر من

عباس! دست‌هایت گل‌های پرپر من

 

می‌بویمت برادر، بوی بهشت دارند

این زخم‌ها که هستند باغ معطر من

دانه‌های تسبیح

یکدم بیا و بنگر این خیلِ آشنا را

لبخند فکرِ خوبی است ... گریان مشو خدا را

 

پیمان گسستگانید! چون دانه‌های تسبیح

دیگر رها کنید این موسیقیِ ریا را

 

سبز اما سرخ

 

تشنه‌لب آمدم به‌سوی غمت

تا کمی حس کنم جهانت را

حس کنم می‌روی که برداری

بیرق سرخ باغبانت را

بغض انارینه

آن ظهر که فریاد عطش از جگرت ریخت

باران غزل‌های خدا دور و برت ریخت

 

قرآنی و «والشّمس» نگاه تو غم‌آلود

بر خاک چه شد واژه به واژه «قمر»ت ریخت

به کودک ششماهۀ امام حسین (ع)
مُهر عاشورا

هوای العطش نای گلِ اناری شد

ترانه خشک شد و آب، زخمِ کاری شد

 

ضریح زخم بلندش در آن تبسم سرخ

هوای بالِ هزار آسمان، قناری شد

به سقای کربلا
کنار علقمه

دستی که طرح چشم تو را مست می‌کشید صد آسمان ستاره از این دست می‌کشید

برد بلند شرقی پیشانی‌ات به روز خورشید را به کوچۀ بن بست می‌کشید

کوتاه سروده
غربت

مشغولِ پرستاریِ باباست هنوز

یا اینکه نگاهِ او به سرهاست هنوز

 

ذی‌الحجه، مزارِ بی کَسَش می‌گوید:

یک جای جهان حسین تنهاست هنوز

بر سر نیزه باش همسفرم

دست‌های توتکیه گاهم بود، دستت افتاد و پشت من خم شد سایه‌ات ازسر حسینت آه، سایه‌ات از سر حرم کم شد کهنه سرباز سرفراز حسین، تا که دیدم سرت شکسته شده باز محراب مسجد کوفه، پیش چشمان من مجسم شد

به خلوتیان شب عاشورا
خونبها

امام قافله را گرم راز می‌دیدند

نشسته در تب و تاب نماز می‌دیدند

 

چراغ هستی او را که نور قرآن بود

کنار پنجره در سوز و ساز می‌دیدند

کوتاه سروده‌ای برای امام باقر (ع)
رمز

از جدّ ِ مطهرت خدا سر می‌خواست

از نامِ علی؛ اصغر و اکبر می‌خواست

 

رمزی است که برنخاست بابات از جا!

بابای تو را خدا به بستر می‌خواست

اعجاز

 

که گفته است معجزه

تنها کارِ پیامبران است

مدح حضرت معصومه (س)
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو

عمری غبار حضرت معصومه‌ایم ما

تا در جوار حضرت معصومه‌ایم ما

هرچند بار حضرت معصومه‌ایم ما

در سایه سار حضرت معصومه‌ایم ما

 

اهل دیار حضرت معصومه ایم ما

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×