دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شمشیر غیرت

با آنکه رؤیای شهادت در سرم دارم

آیینه‌ای در دل ز صبر مادرم دارم

 

من عون هستم، عون ـ خواهرزاده‌ی نورم ـ

غم‌نامۀ خورشیدها را در برم دارم

به بام عرش

به بام عرش رسانده خدا کمال تو را

به روی فرش نداده به کس جلال تو را

 

تو زینتی پدری را که غایت مردی‌ست

نزاده مادر دنیا زنی مثال تو را

دریادلانِ لیلی‌وش

آتش شکُفته است ای زن! از خیمه‌ها بیا بیرون

گودال را تماشا کن؛ جوشیده برکه‌ای از خون

 

هفتاد و دو سرِ خُرسند، عطشان کنارِ گودالند

ـ دریا دلانِ لیلی‌وش، گِردِ جزیرۀ مجنون ـ

 

حجّی دوباره

دایی ببین تمام دلم پاره پاره است

این شرح ناتمام جنون ستاره است

 

این شرح ناله‌های غریبی و بی‌کسی

در خیمه‌های ساکت و پر استعاره است

بوی خدا

وزید رایحه عشق در کرانۀ تو

هزار قافیه صف بست با بهانۀ تو

 

چقدر سرخ و سفیدی ستارۀ مادر

چقدر رنگ خدا دارد آستانۀ تو

 

دیوارهای شهر چرا رنگ خون گرفت؟

هیئت به موقع و سر ساعت شروع شد مداح، روضه خواند و حکایت شروع شد

 

از کوچه گفت و مادر و فرزند خردسال از آن دمی که جرم و جنایت شروع شد

 

آیۀ محکم تطهیر به خون غلتیده

عشق پشت در یک خانه به خاک افتاده اشک شمع و پر پروانه به خاک افتاده

 

آیۀ محکم تطهیر به خون غلتیده نفس المرأه ریحانه به خاک افتاده

 

موپریشانی زینب به خدا عمدی نیست گیره و آینه و شانه به خاک افتاده...

 

حریم مدرسۀ کربلا

توان واژه کجا و مدیح گفتن او

قلم قناری گنگی است در سرودن او

 

کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست

کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او

 

چه دختری که پدر پشت بوسه‌ها می دید

کلید گلشن فردوس را به گردن او

دوخته پیراهنی کهنه برای یک شهید

می‌‎کند یاد تبوک و بدر و خیبر بیشتر... از همه بیزار اما آه...از در بیشتر!

 

جا نماز مادری پهن است و مادر...بگذریم با دعایش این فضا می‌شد معطر بیشتر

 

بی بی سلام!

بی بی! سلام، شب شده و کرده‌ام هوات گفتم یکی دو خط بنویسم که از صفات،

کم کم زلال‌تر شوم و مثل آینه روحم جلا بگیرد و از برکت دعات  

مثل پرنده‌ها بپرم سمت آسمان مثل فرشته‌ها بزنم بال در هوات ...

مادر سقّا

باغبان گلشنی زیبا منم

خانه‌دار خانۀ مولا منم

 

فاطمه نام من است ای اهل دین

کنیه‌ام مشهور شد امّ‌البنین

همنشین عشق

امام عاشقان را همنشینم

کنیز فاطمه امّ‌البنینم

 

به باغ عاشقان نیلوفرم من

یتیمان علی را مادرم من

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×