دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
از تبار آینه‌ها

 

ای از تَبار آینه‌ها، گَرد کوی تو!

وی آبِ روی کوثر و تَسنیم، جوی تو!

 

کار بزرگ کرده ز بس دست کوچکت

شد دست‌ها دراز ز هر سو، به سوی تو

پیک تسلیت

 

سلام ما به حسین و علیّ اصغر او!

امیر عشق که گهواره بود، سنگر او

 

رضیع و داده خدایش، نشانِ سربازی

صغیر و بر همه پیدا، مقام اکبر او

 

بزم وصال

 

ز ابر خیمه اگر ماهِ روی باب ببینم

به روی خود ز سوی دوست، فتح باب ببینم

 

بیا که منتظرم تا بَری به بزم وصالم

چو ذرّه، خویش در آغوش آفتاب ببینم

ستارۀ عشق

نسیم عشق وزان شد به گاهوارۀ عشق

رسید نوبت یاری به شیر‌خوارۀ عشق

 

ز شیر‌خواره شد، آوای عاشقانه بلند

که‌ ای پدر! نظری کن به گاهوارۀ عشق

 

یا حسین

    یازده ماه از خدا این روزها را خواستم دیدۀ تر خواستم، حال بکا را خواستم  اذن دقّ الباب این خانه برای ما بس است  استجابت پیشکش، فیض دعا را خواستم      

ترجیع بند حضرت عباس (ع)

      

تو آمدی و روشنی روز و شب شدی

از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی

 

در قامتت اگر چه قیامت ظهور داشت

الگوی بندگی و وقار و ادب شدی

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین

  

باید حسین دم بزند از فضائلت

وقتی حسینی است تمام خصائلت

 

تعبیرهای ما همه محدود و نارساست

در شرح بی‌کرانی اوصاف کاملت 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×