دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حرمله، سوز عطش، تیر سه شعبه، آفتاب

رفت میدان، ماند در گهواره بوی کودکش ماند مادر، با خیال گفتگوی کودکش

 

حرمله، سوز عطش، تیر سه شعبه، آفتاب لشگری بی رحم بوده روبروی کودکش

 

تیر لالایی

بر فراز دست خورشید، آفتاب دیگری است

هر علی از نور حیدر بازتاب دیگری است

 

فرق دارد با علی اکبر به میدان رفتنش

اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگری است

کاکل

چنان ربابۀ مضطر توکلی باید

به حلق پارۀ اصغر توسلی باید

 

عزیز فاطمه، آهسته‌تر قدم بردار

دعا به مادر او کن، تحملی باید

سه جرعه تیر

کسی که از دو لبش کوثر آب می‌نوشید

کسی که باده به نامش شراب می‌نوشید

 

کسی که از قدمش سلسبیل سیراب است

کسی که از دم قدسیش، نیل سیراب است

آیات مریم

سنگینی داغ تو ماتم را به هم ریخت

این روضه چندین بار آدم را به هم ریخت

 

قلب ملائک را به درد آورد اشکت

سوز گلویت عرش اعظم را به هم ریخت

 

هوای حسینی

هوای قلب حسینی، دو چشم بارانی است

هوای میکده از نام دوست رحمانی است

 

گرفته شور محبت همه وجودم را

جدایی من و عشق حسین، ویرانی است

دارد تلظی می‌کند در ساحل دریا

کودک در آغوش است روی دست بابایش

بس مست و مدهوش است روی دست بابایش

 

کی دیده که، رزمنده با قنداقه‌اش آید

گویی کفن پوش است روی دست بابایش

 

ز گهواره تا گور

چو آن روز روز سیاهی نبود

که فرصت به قدر نگاهی نبود

 

گلوی تو در کربلا درس گفت

ز گهواره تا گور راهی نبود

وای از دل رباب

لب‌ها هلاک آب، دل‌ها ز غصه آب

غم آمده به دل، رفته ز خیمه تاب

کرببلا پر از، فریاد بی جواب

حتی به کربلا، دیده نشد سراب

هر شبش شد پر ستاره

رفته تاب شیرخواره، وای بیچاره رباب

نیست وقت استخاره، وای بیچاره رباب

 

برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد

بر لب خشکش اشاره، وای بیچاره رباب

گهوارۀ شکسته

انگار علی مادر تو شیر ندارد

گریه نکن این قدر که تأثیر ندارد

 

بی حال شدی و دل من ریخته برهم

درمانده شده فرصت تأخیر ندارد

تیر سه پر شکست پرت را

زخم سکوت و خندۀ اصغر ز یک طرف

خندیدن و هیاهوی لشگر ز یک طرف

 

تحت فشار بودم و چاره نداشتم

جانم گرفت گریۀ مادر ز یک طرف

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×