دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پشت و پناه قافله

ای پشت و پناه قافله، چون زینب

همراز نماز نافله، چون زینب

 

در شام نیفتاده‌ای از پا، بانو!

یک لحظه در این مقابله چون زینب

 

پناه کاروان

کمر بر استقامت بسته زینب

که یک دم هم ز پا ننشسته زینب

 

اگر زینب پناه کاروان بود

تو هم بودی عصای دست زینب

تاج سر

 

در چرخ وجود، محور خورشید است

خاک قدمش تاج سر خورشید است

 

باید که فروغ چشم زهرا باشد

در خانه‌ی ماه، دختر خورشید است

الگو

 

 

الگوی فرشتگان معصوم است او

بر واژه‌ی صبر و عشق، مفهوم است او

 

از خطبه‌ی آتشین او پیدا شد

بانوی قیام، «امّ‌کلثوم» است او

 

درس صبوری

ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای

چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای

 

تو درس صبوری و فداکاری را

پیداست که از فاطمه آموخته‌ای

 

عطر نفس

 

خورشید به پای تو جبین می‌ساید

وصف تو، بسی برتر از این می‌باید

 

از هر سخن تو، «امّ‌کلثوم»! به حق

عطر نفس پاک علی می‌آید

مکتوم

 

شب قدری و قدرت مانده مکتوم

میان شیعه هم هستی تو مظلوم

فقط نام تو را بردیم گاهی

فدای غربتت! یا «امّ‌کلثوم»!

 

آیینه‌دار

ای آینه دار پنج معصوم!

در بحر عفاف، دُرّ مکتوم

 

پرورده‌ی دامن ولایت

مظلومه‌ی خاندان مظلوم

 

زینب ثانی

 

بانو! زبان­زد است حیایی که داشتی

تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی

 

در آسمان حیدر و زهرا پریده‌ای

مهد کمال بود هوایی که داشتی

 

مرهم زخم

 

شاهد داغ بی‌امان حسین

همدم جان نیمه جان حسین

 

پیش­مرگی به دختران حرم

مرهم زخم کودکان حسین

شمیم کوثر

 

در علم و فضیلت و ادب، دریایی

در عصمت و صبر و حلم بی‌همتایی

 

سجّاده‌ی تو شمیم کوثر دارد

تو آینه‌ی حقیقی زهرایی

 

 

هم سنگر زینب

 

ای زینب دوّم محمّد!

زهرای دگر به بیت احمد

 

چون خواهر خویش، هست زهرا

قرآن علی به دست زهرا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×