دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نجوا با امام عصر

آخرِ ماه شد و ماه نیامد آخر

سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر

 

با کلافی سر بازار نشستیم ولی

حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر

 

جان ما از غم دوریش به لب آمده است

صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر

غیبت طولانی شما

تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلوگرفتۀ پنهانی شما

 

بر شوره‌زار معصیتم گریه می‌کنید

جانم فدای دیدۀ بارانی شما

شاعر شدم که ...

پر می‌زنم به بال غزل در هوایتان

تا دور دست روشن دیرآشنـایتان

 

می‌خواهم از خدا دو جهان را و هر چه هست

تـا بـا دو دسـت شـوق بـریـزم بـه پــایتان

اربعین؛ لبیک

ای مظهر صفات خدا أیّها العزیز

ای امتداد نور هدی أیّها العزیز

 

ای که کریم هستی و از نسل ذوالکرام

پر کن دو دست خالی ما أیّها العزیز

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×