دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ذکر کهنه پیراهن یاد کربلا دارد

شکر حق که مادرزاد، بندگان یکتاییم

با ولایت مولا، عبد کوی طاهاییم

افتخار ما این است: ما اسیر مولاییم

از ازل گرفتار ساربان زهراییم

 

ما همه عنان دار ناقه عروس او

با سرود «من مثلی» جمله خاک بوسِ او

این کشتۀ فتاده به هامون حسین کیست؟

 

عشق علی، نماز علی، کوثر علی

آمد نشست امّ ابیها برِ علی

کُفواً أحد بخوان و بگو همسر علی

 

«پهلوی توست گوهر انگشتر علی

یار همه علی و تویی یاور علی»

 

عروس آسمان

 

امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده

امشب عروس آسمان، خاک در حیدر شده

 

امشب علی محو رخ صدیقۀ اطهر شده

امشب به بیت فاطمه، غلمان ثنا گستر شده

 

امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده

زیرا امیرالمؤمنین داماد پیغمبر شده

 

از این وصال مقدّس حسین می‌آید

صدای هلهله‌ای عاشقانه می‌آید

صدای پای تغزل، ترانه می‌آید

بهشت خنده کنان، این میانه می‌آید

خدا به شوق در این آستانه می‌آید

 

حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است

عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است

آیه‌هایم بود حسین و حسن

 

در روایات ناب معصومین

در احادیث نغز اهل ولا

شرح نورانی مفاخره‌ای‌ست

آیه آیه تمام نور هدی

 

سفارش به سقا

با خود بگذارید که نجوا کند امشب

این روح مگر بال و پری واکند امشب

 

یک لحظه دگر طاقت این هجر ندارد

سخت است تحمل، غم زهرا کند امشب

 

دارد حسین، زمزمۀ کربلا به لب

یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه

مرهم برای زخم سرم باش، فاطمه

 

یک عمر، انتظار تو را می‌‌کشم بس است

هجران روزگار تو را می‌‌کشم بس است

 

برای پیکر صد پاره روضه‌خوانی تو

دلت هوای اجل کرده، نیمه جانی تو

در انتظار و هوایی آسمانی تو

 

بیا بگیر ز اسم خودت مدد، برخیز

هنوز هم که هنوز است، پهلوانی تو

 

روضه‌خواندی دم رفتن به مصیبات حسین

 

از نگاه پسرت سمت سرت ریخت دلم

دست تو سرد شد و چشم ترت ریخت دلم

 

از سخن‌های طبیبی که تو را کرد جواب

از نگاه همه در دور و برت ریخت دلم

 

آیات توکّل و رضا

مطلوب تمام اولیاء، مطلب اوست

آیات توکّل و رضا بر لب اوست

 

رایات قیام و صلح و صبر و ایثار

بر دوش حسین و حسن و زینب اوست

 

اشک دیدۀ زینب

امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده

آثار مرگ در رخ مولا عیان شده

 

امشب طبیب هم به علی گریه می‌‌کند

تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده

 

غلام حیدر

از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم

از ازل تا روز محشر ریزه‌خوار این درم

 

مرتضی خود گفته بابای من مسکین بُود

او بود بابا و زهرای مطهر مادرم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×