دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر

 

بوی غم می‌رسد انگار، دلم می‌ریزد

اشک از دیدۀ غمبار حرم می‌ریزد

از نگاه نگران، برق الم می‌ریزد

خوب پیداست که باران ستم می‌ریزد

آه آرامش زهراست به هم می‌ریزد

 

حدیث کشتۀ بی سر

به ذکر یاعلی، جان می‌دهم عالی اعلا را

بخوان خود یاعلی، بالا سرم این نام زیبا را

 

علیاً یاعلی، ذکر عروج و ذکر معراجم

صدای دلنشین تو مصفا می‌کند ما را

 

تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند

لب نگار که باشد رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود

 

فقیه نیستم، اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجات شب حرام بود

گریه در کربلا

ملاک چیست؟ نبی؟یا ولی ست؟ یاهردو؟ اگرچه ما به خدا می‌رسیم با هردو

 

رئیس مذهب ما و رئیس مکتب ما رسیده‌اند به هم پس از ابتدا هردو

آقای من

آنقَدَر آقاست که آقای من هم می‌شود

باعث تکمیل جمع پنج تن هم می‌شود

 

هم نبی و هم حسین و هم علی، هم فاطمه است

بگذریم از اینکه این آقا حسن هم می‌شود

از یوسف مصر، دلنشین‌تر بود

آن غایت حسن و لطف و دلبندی

از یوسف مصر، دلنشین‌تر بود

 

در کار شریعت خداوندی

جبریل، امین و او امین‌تر بود

 

عالم همه غرق لطف ایزد شد

هنگام ولادت محمّد شد

 

می‌خواهم از تو، تذکرۀ کربلا بده

در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند

آثاری از طلوع محبت گذاشتند

 

با خلقت تو ای همۀ آبروی خلق

منّت سر اهالی خلقت گذاشتند

 

تو آمدی که ما همگی متحد شویم

نام تو را منادی وحدت گذاشتند

یک شب از شوق حسین و حسنش جان بدهیم

عاقبت زلف تو را باد به هم می‌ریزد

دل از این لطف خداداد به هم می‌ریزد

حرف شیرین شده، فرهاد به هم می‌ریزد

 

اینکه می‌آیی و رخساره بر افروخته‌ای

نکند باز دل غمزده‌ای سوخته‌ای

به روى گنبد خضرا کبوترى شده‌ام...

دوباره مطلع شعرم شده سلام شما

بلال طبع لطیفم شده غلام شما

 

دوباره رد شده‌اى از کنار و گوشۀ شهر

دوباره گم شده‌ام بین ازدحام شما

 

به هرطرف که نسیم عبایتان بوزد

بلند مى‌شوم آقا به احترام شما

روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن

چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌شوی مثل گل می‌خندی و شب بوی باغش می‌شوی شکل «عبدالله»ی و تسکین داغش می‌شوی می‌رسی از راه و پایان فراقش می‌شوی غصه‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند خوش به حال «آمنه» وقتی نگاهت می‌کند

ای دل بیا و گریۀ زینب نظاره کن

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است

دیدم شروع محشر کبرای دیگر است

 

گردون شده سیاه و فضا پر ز دود و آه

تاریک تر ز عرصۀ تاریک محشر است

 

گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین

اشک عزا به دیده زهرای اطهر است

 

گویا که روضۀ علی اکبر شروع شد

تشبیه و وصف روی تو کار خیال نیست

آئینۀ وجود خدا را مثال نیست

 

بر هرچه هست، نام محمّد نوشته‌اند

آری که اسم و رسم خدا را زوال نیست

 

این اعتقاد ماست که لقمه به جای خود

حتی نفس کشیدن بی تو حلال نیست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×