دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سِرّ سَرِ بریده

چه بر نیزه

چه در طشت خونین ...

 

بارانِ تشنگی

چنین که آینه به چشمانم می‌خواند؛

فردا

شب شعر

موضوع عشق را

آن موی خونی‌ات

خورشید خدا

غبار قرون می‌نشیند

بر صداها و حنجره‌ها

شور نی‌نوا

دستانم تهی‌ست ...

نی‌ام

بی‌نوا

[اقرار می‌کنم]

کوچ نشینی

مگر نمی‌توانستند

ماه‌های قمری هم

شبیه ماه‌های شمسی یکجا نشین شوند؟

دو بیت عاشقانه

به دست‌هایمان نگاه نکن

که خالی‌تر از خیال کودکانی‌ست

برگ‌ریزان

خبر داده بودند بین‌النهرین را

برگ‌ریزانی می‌آید

نگاه مرثیه

آن شب امیر قافله سفرۀ ماه را گشود

و از فاصلۀ  دو انگشت ضیافت عشق را

به تماشا گذاشت.

رودی در آستانۀ دریا

آنک

مردی در آستانۀ  تردید

ایستاد

تغزّل ناتمام

غروب تو زود بود

طلوع نابهنگام

سپیدی محض! پاکی سرشار!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×