دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تقدیم به زینت مولا، زینب کبری (س)
سومین آیۀ کوثر

آرامش زیبای دو دریاست نگاهش

این دختر آرام و صبوری که رسیده

از شوق، علی سفره به اندازۀ یک شهر

انداخت، به شکرانۀ نوری که رسیده

سر ما خاک راه ناقۀ تو

قدمت روی چشم بی بی جان

چه صفایی به خاک ما دادی

به گدایان وادی سلمان

با حضور خودت بها دادی

نام مرثیه‌وار

دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!

دوباره گفتم و گفتی: «به روی چشم عزیز!» فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر ** مدام بر لب من «ان یکاد» و «چارقل» است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم!

در حرم روضه خوان خودت هستی

باز هم اربعین رسیده بیا

باز هم از تو بی خبر ماندم

عاشقانت زیارتت کردند

من ولی باز پشت در ماندم

زمان بدرقه‌شان بغضمان شکست آقا

دوباره مثل همه سال‌های قبل از این

ز کاروان رفیقان خویش جا ماندیم

همه، برات گرفتند و رفته‌اند و ما

به پشت پنجرۀ جنت الرضا ماندیم

با یاد حسین (ع) پاسدار شرف بشریت
خواب

چو هیهای سواران دشت‌ها را به زیر بال گیرد، شاید این اوست- من و آیینه می‌گوییم و آنگاه فغان سر می‌دهیم از ماتم دوست

 

فغان سر می‌دهیم و یکدگر را ملامت می‌کنیم از زنده ماندن در آنجایی که خورشید آفرین خواند به مردان، شعر مردن را نخواندن

خون این باغ گردن ِ پاییز

قسمت این بود بال و پر نزنی

مرد بیمار خیمه‌ها باشی

حکمت این بود روی نی نروی

راوی رنج نینوا باشی

 

 

 

چقدر گریه کردی آقاجان!

مژه‌هایت به زحمت افتادند

قمری قطعه قطعه را دیدی

ناله‌هایت به لکنت افتادند

شب شعر بلند عاشورا

چه شب شاعرانه‌ای داری!؟

قلم و باده و رطب داری

شب شعر بلند عاشورا ست

غزل بندگی  به لب داری

چاووشی خوانی

کاروانی رسیده است از راه کاروانی که توشه‌اش خون است می‌نویسد خدا سفرنامه وصف لیلا و شرح مجنون است

بوی صفین می‌رسد به مشام که حسن قاسم و علی است حسین شاید اینجا غدیرخم باشد علی اکبر چه منجلی است، حسین

به مناسبت شهادت مسلم بن عقیل (ع)
پذیرایی آتش و سنگ

دلم شور می‌زد که از دور دیدم

دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانی از کوفه و غصه‌هایش

که پیغمبر روضۀ یک شهیدند

 

به مناسبت شهادت مسلم بن عقیل (ع)
فکر فردای زینبی آقا

رو نزن؛ گوششان کَر است امشب

 با غم بی کسی مدارا کن

 همه دارند می‌روند آقا

 بی صدا گریه کن، تماشا کن

 

ناگهان عرش بر زمین افتاد

آمدم در پناه چشمانت

زائر هفت آسمان باشم

باقر علمِ آل پیغمبر

آمدم در کلاستان باشم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×