دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
در کربلا شکسته شد آئینۀ علی

در راه عشق مقصد آئینه ها یکی ست

میعادگاه و قبلۀ اهل ولا یکی ست

 

در سیر خلق، راه وصال خدا یکی ست

یعنی حقیقت نجف و کربلا یکی ست

انت ابن البتول یا عباس

"انا ابن الرسول" پاسخ داد:

"انا ابن علی ولی الله"

"انا ابن البتول" ... پاسخ نیست!

در گلوی تو آه حلقه زده

...

 

انا ابن الرسول ابن بتول

انا ابن الخدیجه الغَرّاء

این پیاده‌روی برترین عزاداری است

دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است

دوباره حال همه عاشقان تماشایی است

 

که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است

سفر حکایت یک اتفاق رویایی است

 

ببند بار سفر را که یار نزدیک است

طلوع صبح شب انتظار نزدیک است

ردّ عبور خون، صراط مستقیم است

آمد دوباره لحظه‌هایِ بی قراری عطرِ محرم در جهان گردیده جاری

در خون شکوفا گشته گل‌های بهاری شد رنگ و روی آسمان چون گُل، اناری

 

باید برای خود جگری دست و پا کنم

طفلی اگر بزرگ شود با کریم‌ها

یک روز می‌شود خودش از کریم‌ها

 

عبدلله حسین شدم از قدیم‌ها

دل می‌دهند دست عموها یتیم‌ها

 

طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا

تو هم عمو شدی گره‌ای وا کنی مرا

 

 

غروب فرشچیان

با اشک‌هاش دفتر خود را نمور کرد ذهنش ز روضه‌های مجسم عبور کرد

در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

به مناسبت روز حافظ
خیمۀ ماتم

چه دشوار است پیمودن، به هجران تو، منزل‌ها

به یادت آنچنان گریم، که ماند ناقه در گل‌ها

 

ز خون دل کنم رنگین، به راه عشق، محمل‌ها

ز داغت ای گل عطشان! شرار افتاده در دل‌ها

 

"الا یا ایها الساقی! أدر کأسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها"

دل گرفته

دل، گرفته یاد ایوان بقیع

دیده‌ای داریم گریان بقیع

 

حیف بر خاکش بتابد آفتاب

سایۀ عرش است بر جان بقیع

وارث کمال پدر

در رگ رگش نشانۀ خوی کریم بود

او وارث کمال پدر از قدیم بود

 

دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود

این کودک شهید که گفته یتیم بود؟

حرکت کاروان

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل‌ها

در آن وادیِ پر خوف و خطر کردند منزل‌ها

جوانان بنی هاشم به پا کردند محمل‌ها

چه محفل کز محبّت تار  و پودش رشتۀ دل‌ها

زدند آسان ولیکن عاقبت افتاد مشکل‌ها

سوگ علی اصغر (ع)

رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم

برگِ گلِ نسرینم یا شاخۀ ریحانم

 

آن غنچۀ خندان را من غنچه نمی‌خوانم

«آن دوست که من دارم و آن یار که من دانم»

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×