دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مدیحۀ حضرت امام حسین (ع)

سیّد کونین، سبط مصطفی

بهترین فرزند خیرالاولیا

 

پروریده حق در آغوش بتول

زیب دامان، زینت دوش رسول

 

قطعۀ عاشورایی

اگر کسی پسری را از آنِ تو بکشد

به عمر خویش، ره لعنتش، رها نکنی

 

اگر کشنده‌ی فرزند مصطفی است، یزید

حدیث لعنت و نفرین او، چرا نکنی؟

 

 

اى شمشیرها

اگر دین رسول الله جدّم

 نگردد راست جز با کشتن من

 

پس اى شمشیرها! من را بگیرید

 فرو بارید بر جان و تن من

 

خون‌بها

ای خون بهای خون تو ذات خدا! حسین!

من هر چه داشتم به بهای تو ریختم

 

عمر و جوانی‌ام همه طی شد به راه تو

دار و ندار خویش به پای تو ریختم

 

گل آتش

به خولى بگفت آن زن پارسا:

که را باز از پا درآورده‌‏اى؟

 

که در این دل شب چو غارت‌گران

برایم زر و زیور آورده‌ای

 

خرابۀ شام

            

کودکی در خرابه‌ای بی سقف

با سر باب گفت­وگو می‌کرد

 

سر بُبریده‌ را در آغوشش

هم‌چو گل عاشقانه بو می‌کرد

مصیبت حضرت رقیّه خاتون (س)

          

دختری در آرزوی دیدن روی پدر

یک شبی در گوشه‌ی ویرانه‌ای خوابیده بود

 

ناگهان از خواب جَست و انقلابی شد پدید

گوییا در خواب، آن دختر، پدر را دیده بود

همّت سیراب

تا ابد، برخی آن تشنه شهیدم، که فرات

شاهد همّت و سیراب او، لب تشنۀ اوست

 

آن جوانمرد، که لب تشنه، ز دریا بگذشت

زان که دریا به بر همّت او، کم از جوست

کانون محبّت

دل‌های همه خداپرستان

کانون محبّت حسین است

 

شد کشته که عدل و دین نمیرد

این سرّ شهادت حسین است

 

تشریف

لب‌های تو مگر چقدر سنگ خورده است

قاری من چقدر صدایت عوض شده

 

تشریف تو به دست همه سنگ داده است

اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده

شعر عاشورایی قوامی رازی
بنگر چه صعب درد بود درد قتل اوی

میر امام زاده که چون او نیافرید

تا از عدم خدای همی بنده آورد

 

از شوم قتل آن تن بی سر بدیع نیست

گر جویبار سرو سرافکنده آورد 

شعر عاشورایی کمال الدین اصفهانی
وام گریه

چون محرّم رسید و عاشورا خنده بر لب حرام باید کرد

 

وز پی ماتم حسین علی گریه از ابر وام باید کرد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×