دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
بهار قرن‌ها

گفتند که این نماد بی‌جان شده است

این آخر سر دچار طوفان شدن است

 

دیدند امّا ... که چارده قرن بهار

در مکتب کربلا گل‌افشان شدن است

کوتاه سروده
شدم مثل رباب این روز آخر

من و این یک نفس، بشتاب مادر

مرا این لحظه‌ها دریاب مادر

 

شدم مثل رباب این روز آخر

عذابم می‌کند این آب، مادر

کوتاه سروده
راز عطش

در خاک کویر، سرخ رُستند همه

در چشمۀ خون، آینه شستند همه

 

رازی که نهفته بود در فصل عطش

در محضر آفتاب جستند همه

کوتاه سروده
بر بال فرشتگان به پرواز آمد

از باور تیرگی جدا می‌شد حر

با لشکر نور، آشنا می‌شد حر

 

بر بال فرشتگان به پرواز آمد

در خویشتن خویش رها می‌شد حر

کوتاه سروده
ای شاهد غربت تو شهر کوفه

دیباچۀ عشق کربلایی مسلم!

چون روح پرنده‌ها رهایی مسلم

 

ای شاهد غربت تو شهر کوفه

با زخم غریبی آشنایی مسلم

کوتاه سروده
برنامۀ امتحان

می‌سوخت از التهاب، جانت ای گل

کم‌رنگ شد از عطش توانت، ای گل

 

پرپر شدن از داغ در آن صحرا بود

برنامۀ فصل امتحانت ای گل

بلور نور

امروز که عرشیان برانگیخته‌اند

بر عرش بلور نور آویخته‌اند

در مقدم باقر العلوم از فردوس

یک باغ گل محمدی ریخته‌اند

کوتاه سروده
ارتفاع یک فرهنگ

 

عاشورا، ارتفاع یک فرهنگ است

یک حادثه نه، حماسه‌ای خونرنگ است

 

پیکار علیه بدعت و تحریف است

فریاد علیه سلطۀ نیرنگ است

مَشک و علمش قبلۀ ماهی­‌ها شد

مواج‌­ترین خاطرۀ دریا شد

مَشک و علمش قبلۀ ماهی­‌ها شد

 

می‌برد به دندان همۀ دنیا را

تاریخ، میان دست­‌هایش جا شد

کوتاه سروده
حسین دیگر

در کرب و بلا، پیمبری می‌بینم

بر منبر خون ِ دل، سری می‌بینم

 

طوفان بزرگ دیگری در راه است

انگار حسین دیگری می‌بینم

 

کوتاه سروده
جنس غم حسین (ع)

 

 از تیغ ، دم حسین را میفهمی

بوی حَرم حسین را میفهمی

 

با لهجۀ سرخ زینبی در روضه

تو جنس غم ِ حسین را می‌فهمی

کوتاه سروده
او خون خدا و بای «بسم الله» است

 

او راز رشیدی است که باید فهمید

مضمون بعیدی است که باید فهمید

 

او خون خدا و بای «بسم الله» است

قرآن شهیدی است که باید فهمید

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×