دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان

عاشقان مست نشستند بگویند از تو که غزل مرثیه‌ها گفته خداوند از تو

شاعری آمده با عشق تو آغاز کند واژه در واژه در این مرثیه پرواز کند

حکایت پیرزن کوفی که عاشق کربلا بود
شده قانع ز کربلا به نسیم

بود در شهر کوفه پیرزنی

سالخورده ضعیف و ممتحنی

 

بود از اولاد مصطفی و علی

ممتحن مانده بی‌حبیب و ولی

تشنگی می‌کندت مست، خدا می‌داند

به خدا خواست خدا کشته ببیند ما را گل سرخیم و دلش خواست بچیند ما را

آنچه دیدیم همه نور جمال ازلی است کربلا عاشق دیدار حسین بن علی است

شهر پر از بوف کور شد

تصویر ماه را کسی از چاه می‌کشد

شب رو به کوفه می‌کند و آه می‌کشد

 

سمت وقوع فاجعه‌ای تازه پا گذاشت

مرد غریبه‌ای که به دروازه پا گذاشت

 

حقّ پروانه نبود این همه بی‌کس باشد

دیر وقتی است که اوضاع حیات آرام است

باد نسیان زده آن سوی فرات آرام است

 

زندگی شکر که بر روی زمین بد نشده است

 گویی آن قافله از خواب کسی رد نشده است

محرّم آمده و بوی سیب تازه می‌آید

دوباره مادرم آورده است پیرهنم را

همان‌که چند محرّم گریسته است تنم را

 

فضای کوچه پر از عطر سیب و نم نم باران

صدای نوحۀ مدّاح بود و شام غریبان

ترانۀ عاشورایی عبدالجبار کاکایی
جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

به عقل وامونده بگو یه روز تو رو رها کنه

دست از سر تو برداره راهی کربلا کنه

 

 چارۀ عاشقی چیه وقتی لب تشنه می‌خواد

عقلو نمی‌شه ببری وقتی که همرات نمی‌یاد

به روی نیزه و شیرین زبانی!

چو از جان پیش پای عشق سر داد  سرش بر نی نوای عشق سر داد 

به روی نیزه و شیرین‌زبانی!  عجب نبود ز نی شکرفشانی   

آب‌هـا بـود مهـر مــادر او

خاتم‌الانبیا رسول خدا که جهانش هزار بار فدا کـرد اعـلام بـر سر منبر به خلایق ز اصـغر و اکبر

نی‌نامۀ غریبی صحرای نینوا

قصه از ابتدای مدینه شروع شد

در بین کوچه‌های مدینه شروع شد

 

داغی دوباره بر جگر درد و غم زدند

آری دوباره حادثه‌ای را رقم زدند

 

غربت که در حوالی یثرب مقیم بود

این بار نیز قسمت مردی کریم بود

 

شام، یعنی سخت‌تر از کربلا

آه، یاران روزگارم شام شد

نوبت شرح ورود شام شد

 

شام شهر محنت و رنج و بلا

شام، یعنی سخت‌تر از کربلا

شب جمعه است دلم کرب و بلا می‌خواهد

از خدا آمده ام تا به خدا برگردم

پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم؟

 

می‌روم پشت سرم آب نریز ای مادر

وطن مادری آنجاست، چرا برگردم؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×