دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حوالی حرم

دوباره آمدی و از غمِ دلم کم شد

دوباره عهد من و اشک دیده محکم شد

 

و عشق آمد و دل‌ها تهی شد از ابلیس

بهشت گمشده آخر نصیب آدم شد

ایستگاه محرم

رنگ از رخ سپید ورق هم پریده است

شعرم به ایستگاه محرم رسیده است

 

ترسیده‌ام که لب به سخن وا نمی‌کنم

تیغ سکوت و غم نفسم را بریده است

اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا

آماده می‌شوم که فراهم کنی مرا خرج عزای ماه محرم کنی مرا

 

آشفته‌ام، به سینه‌زدن عادتم بده تا در صفوف نوحه منظّم کنی مرا

حسینیۀ خدا

از عرش از میان حسینیۀ خدا آمد صدای نالۀ «حیّ علی العزاء»

 

جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد 

گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا

به مناسبت عید قربان
ای هاجر

 غصه‌ات هاجر شبیه غصۀ لیلا نشد عید قربانت شبیه روز عاشورا نشد

تو خراشی بر گلوی نوجوانت دیده‌ای تار مویی از سرش برگو که کم شد یا نشد

به مناسبت روز عرفه
یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه است

کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات

دست ما را برساند به دعای عرفات

 

موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟

گوشۀ چشم تو ابری است پر از آب حیات

دارم امید یک عرفه مَحرمم کنی

قربان چشم یار که مانده به راه من

از دور هم به سوی تو باشد نگاه من

 

من از قرارگاه شب قدر آمدم

یعنی غروب مُزدلفه شد پناه من

 

بیچاره می‌شوم اگر از تو جدا شوم

دستم بگیر ای غم تو تکیه گاه من

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

 

آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم

با ناله‌های خویش دلت را رضا کنم

 

احرام بسته‌ات نشدم مثل حاجیان

دل را چگونه با عرفه آشنا کنم

 

ای کاش مَحرم جبل الرحمه‌ات شوم

تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم

عید قربان

می‌گریزد از کوفه هر کسی که پا دارد

دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد

 

شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش

رو به بادیه کان جا فرش بوریا دارد

 

آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش

هر عزیز در کوفه چشم‌زخم‌ها دارد

به یاد کرب وبلا و غروب عاشورا

حریم سینۀ من در شراره افتاده

در انعکاس نگاهم ستاره افتاده

 

زحجله‌گاه لبم خون تازه می‌ریزد

دگر نفس زدنم در شماره افتاده

 

شکست حجمۀ بغض گلو گرفتۀ من

به یاد خاطره‌هایی دوباره افتاده

به مناسبت شهادت امام باقر (ع)
غم یک عمر بلا پشت بلا پشت بلا

از گلو نالۀ مرغ سحری افتاده

پی آن ناله دل دربدری افتاده

 

پسری دید که از زینِ به زهر آغشته

گوشۀ حجره دوباره پدری افتاده

مدح امام باقر (ع)
چشم و چراغ فاطمه، خورشید هفت نور

ای دوّمین محمد و ای پنجمین امام

از خلق و از خدای تعالی تو را سلام

 

چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور

روح و روان احمد و فرزنـد چـار امام

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×