دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تشنۀ دیدار

دست ما نیست اگر دست به دامان توییم

فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم

 

تا ببینیم کمی از وجنات نبوی

تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم

 

برات کربلا

هرکس رسید پای ضریحت، شفا گرفت

راه عروج تا ملکوت سما گرفت

 

بیگانه کن مرا، ز خودم غرق خود نما

تا آنکه جار زنند مریضی شفا گرفت

 

امشب تمام حجرۀ من کربلا شده

از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است

گویی تمام بسترم آتش گرفته است

 

تر می‌کند لبان مرا کودکم، ولی

از تشنگی، لب ترم آتش گرفته است

 

خانۀ عشق

بعد از دو ماه، خانه خرابم نکن حسین

بد بوده‌ام ولی تو عتابم نکن حسین

 

حالا که پا به خانۀ عشقت گذاشتم

ما بین عاشقان، تو خرابم نکن حسین

 

دل تو لحظه‌ای از غم جدا نخواهد شد

چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد

غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد

 

محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز

دل تو لحظه‌ای از غم جدا نخواهد شد

 

قسم به اشک

از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم

نوشت تا که فقط عاشق شما باشم

 

نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم

نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم

 

دور از وطن

دیگر توانی در میان پیکرت نیست

آقا رمق بین دو چشمان ترت نیست

 

لعنت به این زهری که آبت کرد این طور

در بسترت انگار جسم لاغرت نیست

 

روضه‌خوان ارباب

با نالۀ یا حسین بی‌تاب شدی

از داغ لب تشنۀ او آب شدی

 

با زمزمه‌های «أو سمعتم بغریب»

یک عمر تو روضه‌خوان ارباب شدی

 

صلابت حیدری

 

تاج امامت است به روی سر شما

خیل ملائکند به دور و بر شما

 

قربان چهره‌ات که تجلی مصطفاست

قربان آن صلابت چون حیدر شما

 

رضای حضرت حق هست در رضای حسین

قرار سوته‌دلان است کربلای حسین

فضای کوچۀ دل پر شد از هوای حسین

 

حسین منی طاها به روشنی فهماند

رضای حضرت حق هست در رضای حسین

 

خدا کند برسم کربلا، شب جمعه

هوا هوای حسینیه‌ها، شب جمعه

رسیده این دل من تا خدا، شب جمعه

 

شب زیارت مخصوص سیدالشهدا

شب زیارت ارباب ما، شب جمعه

 

دل شرمنده

طبیب را تو بیاری، حبیب را تو بخوانی

دلم غریب؛ خوشا این غریب را تو بخوانی

 

دعای این دل شرمنده مستجاب نگردد

مگر که آیۀ «أمّن یُجیب» را تو بخوانی

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×