دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بوی مشک

اهل بیت شاه دین با صد نوا

بار بر بستند از شام بلا

 

ره بپیمودند چندی بی‌قرار

تا که دشت کربلا شد آشکار

 

۳۰

 

تا درگه تو قبلۀ راز است، حسین!

 ما را به درت روى نیاز است، حسین!

 

گردد درِ کعبه باز سالى یک بار

وین کعبه درش همیشه باز است، حسین!

خوشه

باز آمده‌ام از کرمت خوشه بگیرم

بهر سفر آخرتم، توشه بگیرم

 

سیراب شود تا جگر سوخته‌ام باز

یک بوسه از آن مرقد شش گوشه بگیرم

 

 

شش گوشه

اى خرمن فیض و ماسوا خوشه‌ی تو!

 در راه طلب خدا بُوَد توشه‌ی تو

 

در هر طرف از چهار گوشه‌یْ دل ما

 نقشى بُوَد از مزار شش‌گوشه‌ی تو

 

هفت شهر عشق

کربلا! ای در مذاق اهل ذوق!

شعرِ سرشار از شعور و شور و شوق

 

ای بهین مضمونِ بکرِ شعرِ ناب!

معنی آیینه و مفهوم آب

 

هفتم آسمان

 

کربلا! ای جنّت‌المأوای ما!

ای بهشت خلد و روح‌افزای ما!

 

زائرانت، قدسیان خوش‌سرشت

خادمانت، حور و غلمان بهشت

عهد نخست

بود در پیمان حق، آن شاه عشق

تا زند در کربلا، خرگاه عشق

 

شه به پیش و هم‌رهان او ز پی

چون «بنات‌النّعش»، دنبال جدی

 

عبیرافشان

ای زمین کربلا! دل‌شاد زی

تا قیامت زآن سبب، آباد زی

 

قبّه‌ی عزّت به گردون کن بلند

هم بر آن پیرایه، مهر و ماه بند

 

مدفن قربانیان

شه فرود آمد به دشت کربلا

گفت پس با آن زمین پُربلا:

 

ای زمین! ای تربت عنبرسرشت!

ای به رتبت، برتر از خاک بهشت!

 

بار بگشایید

آه! از آن ساعت که سبط مصطفی

گشت وارد بر زمین کربلا

 

پس به یاران کرد رو، سلطان دین

گفت کای یاران! مقام ماست این

 

بار بگشایید، خوش‌منزل‌گهی است

تا به جنّت زین مکان، اندک‌ رهی است

بانگ درا

می‌رسد در گوش من، بانگ درا

دم‌به‌دم از کاروان کربلا

 

مرحبا! ای خاک پاک کربلا!

از حرم برتر ز عزّ و اعتلا!

 

 

خیمۀ سبز

بر قلم بگْذشت، نام نینوا

اوفتاد اندر قلم، چون نی‌، نوا

 

این چه نام و این چه منزل‌گاه بود؟

کز زمینش بر فلک، صد آه بود

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×