دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دلتنگ زیارت حسینم

هر سال عرفه دلم می‌‌گیره

از هجر تو دم به دم می‌‌گیره

آشفته و بی‌قرار و خسته

بازم دلامونو غم می‌‌گیره

 

عزیز نرگس

تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می‌گیره

دلم هوایی می‌شه و بونۀ آقا می‌گیره

 

این روزایی که دم به دم غریبی رو حس می‌کنم

با گریه یاد غربت عزیز نرگس می‌کنم

 

دل دنیا گریز

عاشقان مدارج عالى

در عروجند با سبکبالى

 

از خداوند پر شدم دیشب

تا مرا کرد از خودم خالی

 

عرفات کربلایی‌ها

ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی

یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی

 

عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه

تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه

 

ستارۀ زخمی

تنهاترین غریب، کجایی پسر عمو؟

کشته مرا هوای جدایی پسر عمو

 

زخمی‌ترین ستارۀ دارالاماره‌ام

آماده‌ام برای ر‌هایی، پسر عمو

 

راز مگو

با تضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد

با خدای خویش از راز مگویش حرف زد

 

دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش

از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

عرفه آمده، از یار خبر نیست چرا؟

چقدر ناله زنم آه، کجایی آقا؟

 

رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و

پس قرار من و تو کی و کجا؟ ‌ای جانا

 

بگید: عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از آب

دلواپس منی و حواس من به تو نیست

فریادرس منی و حواس من به تو نیست

 

دست منو فشردی، سنگ جفام و خوردی

نذاشتی ول بگردم، منو توو راه آوردی

 

منای کربلا

ای منای معرفت دل‌‌هایتان

روی جانان شمع محفل‌‌هایتان

 

در هوالهو خویش را فانی کنید

عید قربان است قربانی کنید

 

کدام روز بود همچو روز عاشورا؟

طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی

فروغ وحدت و توحید داده بر دل‌ها

 

ز خاک پاک منی سرکشد به دامن عرش

نوای زمزمۀ گرم عاشقان خدا

 

تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین

عید قربان است ‌ای یاران، گل افشانی کنید

در منای دل وقوف از حج روحانی کنید

 

تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا

گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید

 

مروۀ او قتلگاه او، صفا طشت طلاست

عید قربان است یا عید عنایات خداست؟

عید عشق و عید ایثار و مناجات و دعاست

 

ذات حق با میهمانانش گرفته جشن عید

مرکز این جشن نورانی بیابان مناست

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×