دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یادم آمد از علمدار رشید کربلا

نیزه‌ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست

آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست

 

دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین

آن شکوه و هیمنه، در موجی از حیرت شکست

 

«ری» را حسینیۀ زهرا می‌‌کنی تو

ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی

با خاک زیر پای خود هستی صمیمی

مثل حسن تفسیر ذکر «یاکریمی»

مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی

 

اذن زیارت

یاعلی گفتیم اگر اذن زیارت داده شد

با همین یک یا علی، کار سفر آماده شد

 

حجّ ما شد مشهد و کرببلامان شهر ری

حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد

 

گریۀ بی صدا

نه رواقی، نه گنبدی، حتی

سنگ قبری سرمزار تو نیست!

غیر مشتی کبوتر خسته

خادمی، زائری، کنار تو نیست

 

نوبت روضه‌خوانی

باز هم نوبت مدینه شد و

در غمش باز کربلا می‌سوخت

باز در کوچۀ بنی هاشم

خانه‌ای بین شعله‌ها می‌‌سوخت

 

عزای سوختن

نفس نفس زدنم را حسین می‌‌بیند

جراحت بدنم را حسین می‌‌بیند

 

نحیف هستم و آتش به جانم افتاده

و شعله‌های تنم را حسین می‌‌بیند

 

شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت

فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله

اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله

به انتظار پناه تو یا ولی الله

نشسته بر سر راه تو یا ولی الله

 

محرم صادق

دلم هوای بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

 

دوباره بیرق مشکی به دست دل گیرم

زنم به سینه که آمد محرم صادق

 

استعارۀ کرببلا

به غمزه‌ای نظرت صد مه و ستاره کشید

نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید

 

غریب هستی و چون مادرت نشد آقا

سر مزار شما گنبد و مناره کشید

 

قیمت گوهر

یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد

شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد

 

آتش گرفت بار دگر خانۀ علی

شاید به ضربۀ لگدی در شکسته شد

 

قلب سوخته

گفتم خلیل زاده‌ام، آتش عقب کشید

دستى به روى شانۀ من با ادب کشید

 

لعنت بر آنکه آتش از او با حیاتر است

از پشت سر لباس مرا با غضب کشید

 

به یاد غربت علی

دوباره یاد مادری که کشته پشت در شده

دوباره حرف آتش و دری که شعله‌ور شده

 

به یاد غربت علی دوباره بسته ریسمان

به جای گردن پدر به گردن پسر ‌شده

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×