دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
داروی دردهای بشر خاک پایتان

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان از لطف خود خدای کریمان دری گشود

 

روی نی گیسوی رها دیدی

یک سبد یاس در بغل دارم آسمانی پر از غزل دارم

غزل از جنس لیلی و مجنون مثنوی‌های بی مثل دارم

مژدۀ سحر

وقت عشق است، چشم تر بدهید شمع‌ها مژدۀ سحر بدهید

کار دل گیر یک نگاه شماست بر مناجات من اثر بدهید

فیض مدام

حرفی نزن از تشنگی، دریا رسیده

از بی پناهی‌ها مگو مأوا رسیده

 

پیغمبر آمد، خیر نازل شد از آن پس

فیض مدام از عالم بالا رسیده

نور خداوند

صحبت از عاشقی و عشق جگر می‌خواهد

دم زدن از لب معشوق شکر می‌خواهد

 

بال در بال ملک دور ملک چرخ زدن

نظر حضرت حق، همّت پر می‌خواهد

خورشید هفتم

کارم کشید چون به تباهی، درست شد این رنگ از شکست سیاهی درست شد

گفتم به خون دل بنویسم پیام را آقا کریم بود، شفاهی درست شد

 

قمر مبارک

ای بحر شرف، گهر مبارک ای شمس ضحی، قمر مبارک

ای بانوی شهر، شهربانو دیدار رخ پسر مبارک

ذکری شبیه زینب کبری نخواهد شد

در سینه‌ام جز مهر زینب جا نخواهد شد

با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد

 

عاشق شوی حرف دلم را خوب می‌فهمی

ذکری شبیه زینب کبری نخواهد شد

شعر ناصرخسرو در مدح امام علی (ع)

بهار دل دوستدار علی

همیشه  پر است از نگار علی

 

دلم زو نگار است و علم اسپرم

چنین واجب آید بهار علی

 

بچن هین گل، ای شیعت و خسته کن

دل ناصبی را به خار علی

شعر ناصرخسرو در مدح پیامبر اکرم (ص)

گزینم قران است و دین محمد

همین بود ازیرا گزین محمد

 

یقینم که من هردوان را بورزم

یقینم شود چون یقین محمد

 

کلید بهشت و دلیل نعیمم

حصار حصین چیست؟ دین محمد

 

سرود مستی

از عرش حدیث حق پرستی خواندند

یک صفحه ز دیباچۀ هستی خواندند

 

وقتی که شکفت امام باقر چون گل

در باغ جنان سرود مستی خواندند

نگین

بر چمبر علم و دین نگین بخشیدند

خورشید منوری به دین بخشیدند

 

یک دستۀ گل ز گلشن سبز بهشت

امشب به امام ساجدین بخشیدند

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×