دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ترانۀ عاشورایی عبدالجبار کاکایی
جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

به عقل وامونده بگو یه روز تو رو رها کنه

دست از سر تو برداره راهی کربلا کنه

 

 چارۀ عاشقی چیه وقتی لب تشنه می‌خواد

عقلو نمی‌شه ببری وقتی که همرات نمی‌یاد

نفرین به «شمر» و «ابن زیاد» درون من

تو زنده‌ای، برای خودم گریه می‌کنم

در مجلس عزای خودم گریه می‌کنم

 

پیچیده بانگ سرخ و رسای تو در زمین

بر مرگ بی صدای خودم گریه می‌کنم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×