دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مدح حضرت معصومه (س)
گوشه‌ای از بقعۀ مادر

ناگهان عطر سفر، راه معطّر باشد

بغض آتش زده در سینۀ مجمر باشد

 

آسمان پشت سرت کاسۀ آبی پاشید

خواست در بدرقه‌ات پلک زمین تر باشد

 

جاده بر دوش کشیدت که سفر هموارست

مقصدت عشق شد و طوس و برادر باشد

مدح حضرت معصومه (س)
از راه توست زائر کرب و بلا شدن

از خاک پای زائر تو کیمیا شدن مس بودن به لطف نگاهت طلا شدن

 

کار دلی که هست دخیل تو عاقبت  باشد که مثل آن گره کور وا شدن

طرح کتاب زینبی را شرح کردی

دلگیر، دلخسته، پریشان، راه رفتم

نوری نمی‌دیدم به سمت ماه رفتم

 

همدرد تنهایی ما بی او که می‌شد؟

قم بی حضورش شهرکی متروکه می‌شد

 

برآب عصا را گرنمی‌زد دخت موسی

یکباره سیل بی امان می‌برد ما را

مدح حضرت معصومه (س)
زینب حضرت رضایی تو!

آمدی و بهشت را با خود

به دل این کویر آوردی

کوثرانه قدم زدی در شهر

خیرهای کثیر آوردی

 

دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود

با یک سلام، صبح من آغاز می‌شود

 

پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه، لحظۀ پرواز می‌شود

 

قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می‌شود

بانوی من جواز زیارت به دست توست

وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت نوری ز فیض کوثر بی انتها گرفت یادم نمی‌رود که ز الطاف مرقدت هر بار قلب مردۀ من هم شفا گرفت شد پای بوس خاک در آستانه‌ات تا از کرامت حرم تو صفا گرفت  

شعر حمیدرضا برقعی به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س)
همسایه

همسایه، سایه‌ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

 

وقتی انیس لحظۀ تنهایی‌ام تویی

تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام تویی

به مناسبت وفات حضرت معصومه (س)
به یاد صحنۀ گودال کربلا افتاد

برای بار غمت سوگوار باید شد

تمام عمر از این غصه زار باید شد

 

برای خضرشدن در کنارصحن تو با

غلام و نوکر تو همجوار باید شد

 

نوشته‌اند برای زیارت زهرا

به سوی مرقد تو رهسپار باید شد

 

پرستوی پرپر

و دانه ریخت بیایی کبوترش باشی

دوباره آینه‌‌ای در برابرش باشی

 

نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی

میان راه، پرستوی پرپرش باشی

 

«مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»‌ هاست

نخواست گم شده‌ای مثل مادرش باشی

کلید بهشت

دوباره آمده‌ام تا به من بها بدهی

مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی

 

گره به کار من افتاده، ای کلید بهشت

خدا کند که به من فرصت دعا بدهی

 

من از زیارت قبلی خراب‌تر شده‌ام

خدا کند به منِ بی پناه جا بدهی

خواهر آبروی گداها

ما را برای گدایش شدن آفریدند

قُمریِ آب و هوایش شدن آفریدند

 

او را برای طواف و برای عروج و

ما را برایِ برایش شدن آفریدند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×