دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماه خنده رو

حتی نرنجاند از خودش یک مشت ترسو را بخشید از روی سخاوت دست و بازو را

 

تا خاطراتی را نهان سازد، بر آن می‌گشت پنهان بسازد از برادر زخم پهلو را

 

خدا به ماه رسانده ست دست دریا را

 

چنان که وقت عطش جرعه‌ای گوارا را

طلب کنید فقط ساقی العطاشا را

 

هنوز جای علامت به شانۀ پدر است سپرده زیر علم دست صاحبش ما را

 

قمر بنی هاشم

‌ای گل زیبای علی السّلام 

سرو دل‌آرای علی السّلام

 

اسوۀ تسلیم و رضا السّلام 

معنی ایثار و وفا السّلام

سقای تشنه لب

 

بشنو از نی ناله‌های نینوا داستان جانگداز کربلا

قصۀ دریا دلان ماه وش بر لب دریا و سوزان از عطش

غیرت عباس

ولی زینب چه با احساس می‌خواند از آن بُحبوحۀ حساس می خواند

کنار قبر زهرا نیمۀ شب چقدر از غیرت عباس می‌خواند

 

به کامش ریخته علم لدنى

الا اى مادر باب الحوائج تویى تاج سر باب الحوائج

تویى سرچشمۀ جود و سخاوت که هستى مصدر باب الحوائج

مریم خورد غبطه به فرزندى که دارم

من که جدا گشته ز سوى کبریایم بنت الوقارم، مادر حجب و حیایم

در امر ظاهر نه، ولى در باطن کار از بانیان واقعى هل اتایم

 

یاس یا سیب؟

واشگفتا، شگفتا اباالفضل مرکز ثقل دنیا اباالفضل

مانده چون کوه در مرز عالم مرد بی دست، تنها اباالفضل

علقمه موج شد، عکس قمرش ریخت به هم

آنکه از جمع‌ امامان دو برادر دارد

دلبری از همۀ ما دو برابر دارد

 

طرفی ‌ام‌بنین و طرفی فاطمه است

کیست در بین عشیره که دو مادر دارد؟

منصب پروانگی‌

پیش چشم سرخ گونت، صبح و شامی نیست، نیست

بر لبت جز واحسینایت، کلامی نیست، نیست

 

می‌رسی بر روضه،‌ اما ما نمی‌فهمیم حیف

ای دریغا که نصیب ما سلامی نیست، نیست

 

درماندگی عشق

در خواب مگر بینم بیدار شدن را

دل خواه نظر بودن دلدار شدن را

 

باید به دل گور برم حسرت فیض

اذن نفسی لایق دیدار شدن را

 

بوی گل یاس

خود را مقیم وادی احساس می‌کنم

دل را خمار بوی گل یاس می‌کنم

 

تا نام پاک ساقی لب تشنه می‌برم

بوی تو را به میکده احساس می‌کنم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×