دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خاکستر خیام

زینب گریست نام به آتش کشیده را

فریاد زد پیام به آتش کشیده را

 

با چشم‌های غمزدۀ خود نظاره کرد

گلزخم‌های کام به آتش کشیده را

کوتاه سروده
الهی قلب من آتش بگیرد

دلِ عالم گرفت از هُرم آهت

فدای کودکان بی پناهت

 

الهی قلب من آتش بگیرد

شب آخر شبیه خیمه‌گاهت

کوتاه سروده
خیمه‌هایت

عطش، آتش، تب کرب و بلایت

فقط یک گوشه‌ای از ماجرایت

خدا قسمت کند آتش بگیرد

دل من هم شبیه خیمه‌هایت

کوتاه سروده
مانند ستاره در دل شب

در خیمه کسی در آتش تب می‌سوخت

مانند ستاره در دل شب می‌سوخت

 

وقتی که به خیمه‌ها هجوم آوردند

ای کاش دلی به حال زینب می‌سوخت

کوتاه سروده
می‌سوخت ردیف خیمه‌ای از آتش

در پشت غبار خون و خاکستر بود

آشوب گلو بریدن خنجر بود

می‌سوخت ردیف خیمه‌ای از آتش

انگار پر عبای پیغمبر بود

صحنه را عباس اگر می‌دید، بی‌شک مُرده بود

از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود

صحنه را عباس اگر می‌دید بی‌شک مُرده بود

 

تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است

عمۀ سادات را کوچک کسی نشمرده بود

حرمت آیه‌­های قرآن

گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمه‌های ویران را

می‌دوانی کدام سوی زمین، چشم­‌های هنوز حیران را؟

 

خاک‌ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند

آتش کینه‌هایشان سوزاند، تکّه‌های دل بیابان را

کوتاه سروده
امام کوچک

این دشت پُر از نگاهِ بی‌شرم و حیاست

هر چند به قولِ عمه، این غم زیباست

در زیرِ شکنجه کودکی می‌خندید!

این مرد امامِ کوچکِ کرب و بلاست

ای ابرهای کربلا باران ببارید

افتاده بین بستری آتش گرفته

با آتش غم حیدری آتش گرفته

 

بعد از علی دانست تنها چاه کوفه

راز قدیمی پری آتش گرفته

هق هق لشکر

وای من خیمه‌ها به غارت رفت

گیسویی روی نی پریشان شد

وسط چند خیمۀ سوزان

خواهری دل شکسته حیران شد

به مناسبت وفات حضرت زینب (س)
ای بغض‌ترین ابر به باران نرسیده

ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه

طوفان بر آشفتۀ آرام وزیده

ای روضه‌ترین شعرغم انگیز حماسه

ای بغض‌ترین ابر به باران نرسیده

کوتاه سروده
آتش گرفته

پُر است اینجا پری آتش گرفته

لباس و مَعجری آتش گرفته

 

شنیدم روضه‌ات را بار اول

خودم از دختری آتش گرفته

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×