دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ای شمع!

 

ای شمع فروزان! به شبستان که بودی؟

دیشب به کجا رفتی و مهمان که بودی؟

 

از دوری تو رفت ز جان و دلم آرام

ای جان من! آرام دل و جان که بودی؟

کاروان سالار

 

ز کویَت، ای برادر! با دو چشم خون‌فشان رفتم

ز باد رنج و غم با قامتی هم‌چون کمان رفتم

 

تو گر از خون خود، این سرزمین را گلستان کردی

ولی من هم‌چو بلبل با فغان زین گلستان رفتم

وداع

ز کویت ای برادر با دو چشم خون‌فشان رفتم

ز بار رنج و غم با قامتی همچون کمان رفتم

 

تو گر از خون خود این سرزمین را گلسِتان کردی

ولی من همچو بلبل با فغان زین گلسِتان رفتم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×