دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مشق بابا _ آب

غمی چو تلخ تر از درد بر تو حادث شد

که اشک‌های خدا روی گونه‌ات حس شد

 

بریده شد ز اذن تا اذن  گلو پس از این

زمین ز خون علی بیمۀ حوادث شد

کوتاه سروده
لا یوم کیومک

با چشم پر از اشک نگاهش بر ماه

از خود به درآمد و کشید از دل  آه

 

فرقش که شکافت، با دلی سوخته گفت

لا یوم کیومک اباعبدالله

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×