دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شوق زیارت

محرّم، اشک و روضه، شور و هیئت

هوای پر زدن، شوق زیارت

 

اگر تا کربلا رفتی دل من

مشو راضی به کمتر از شهادت

خروش رود و دریا

خروش رود و دریا: یا اباالفضل

پناه اهل دنیا: یا اباالفضل

 

به حق دست‌هایی که قلم شد

بگیر این دست‌ها را یا اباالفضل

شور بی‌امان

میان شهر پیچیده صدایت

چنان که اشک‌ها شد هم نوایت

 

تمام کوفه بانو! زیر و رو شد

ز شور بی‌امان خطبه‌هایت

حمایت از مولا

در روز دهم چو شمع افروخته‌ای

در آتش بی‌کسی و غم سوخته‌ای

 

تا سر حد جان، حمایت از مولا را

از مادر خود فاطمه آموخته‌ای

کوه وقار

هر چند که بی‌صبر و قراری بانو!

هرچند غریب و داغداری بانو!

 

در کوفۀ بی‌کسی و شام غربت

چون کوه وقار استواری بانو!

پشت و پناه قافله

ای پشت و پناه قافله، چون زینب

همراز نماز نافله، چون زینب

 

در شام نیفتاده‌ای از پا، بانو!

یک لحظه در این مقابله چون زینب

 

آینۀ فاطمه‌

ای روح زلال! نور کوثر داری

تو عطر گل یاس پیمبر داری

 

در حجب و حیا آینۀ فاطمه‌ای

در وقت خطابه شور حیدر داری

نور خدا

بیاور با خودت نور خدا را

تجلی‌های مصباح‌ الهدی را

 

به ‌پا کن کربلایی در دل ما

تو که تا شام بردی کربلا را

 

هم‌قدم قافله

دلخونم از این فاصله، خواهم آمد

من هم‌قدم قافله خواهم آمد

 

با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه

با پای پر از آبله خواهم آمد

از صحن نجف به کربلا

از هر چه به غیر تو رها، می‌آییم

با عشق تو در شور و نوا می‌آییم

 

می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله

از صحن نجف به کربلا می‌آییم

دلتنگ

عمری‌ست که دلتنگ توأم، می‌آیم

مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم

 

از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله

با پای پیاده تا حرم می‌آیم

هوای کربلا

به دل شور و نوا دارم اباالفضل

دلی درد آشنا دارم اباالفضل

 

اگر چه تازه برگشتم ولی باز

«هوای کربلا دارم اباالفضل»

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×