دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دلتنگ ربنا

 

ماه خدا برای تو دلتنگ می‌‌‌شوم

یکسال در هوای تو دلتنگ می‌‌‌شوم

 

هر روز وقت مغرب و هنگامۀ اذان

با یاد ربنای تو دلتنگ می‌‌‌شوم

 

زخم دل

خوب کردی که سر سفره نمک هم داری

چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز

 

همسر من که زمین از نفسش بر پا بود

به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز

 

صفای باران

 

بر سینه طراوت بهاران بخشند

بر دیدۀ ما صفای باران بخشند

 

تا عید سعید فطر اعلام شود

یکباره گناه روزه داران بخشند

 

قوت غالب

 

لباس خادمی و نوکری مناسب ماست

حسین در دل طوفان خودش مراقب ماست

 

تمام سال، سر سفره‌اش نمک خوردیم

غذای روضۀ ارباب، قوت غالب ماست

 

بقیع می‌‌‌شود آباد مثل کرببلا

محبت علی و فاطمه، حسین و حسن

محبتی که پدر داده یادمان این است

 

محبتی که سرانجام در حساب و کتاب

رسد به روز قیامت به دادمان، این است

 

حتی ز پشت پنجره هم دوست دارمش

خاکیست، بی ریاست، صفا دارد این حرم

بر خاک با صفاش قسم دوست دارمش

 

مضمون ناب اهل قلم بوده این بقیع

من هم شبیه اهل قلم دوست دارمش

 

قطعه‌ای از بهشت

به نام خدای بزرگ و رحیم

سلام خدا بر تو سید کریم

حریمت بود قطعه‌ای از بهشت

شمیم جنان می‌‌دهد این شمیم

 

اذن زیارت

یاعلی گفتیم اگر اذن زیارت داده شد

با همین یک یا علی، کار سفر آماده شد

 

حجّ ما شد مشهد و کرببلامان شهر ری

حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد

 

به یاد غربت علی

دوباره یاد مادری که کشته پشت در شده

دوباره حرف آتش و دری که شعله‌ور شده

 

به یاد غربت علی دوباره بسته ریسمان

به جای گردن پدر به گردن پسر ‌شده

 

چشم بر آمدن ماه محرم داریم

تو خطا بخش و خطا پوش و تویی، توبه پذیر

من خطاکار و پشیمان و گناه آلوده

 

رمضان رو به تمام است ولی رحمت، نه

نشود بسته دری را که خدا بگشوده

 

تیر سه پر شکست پرت را

زخم سکوت و خندۀ اصغر ز یک طرف

خندیدن و هیاهوی لشگر ز یک طرف

 

تحت فشار بودم و چاره نداشتم

جانم گرفت گریۀ مادر ز یک طرف

عاشق آن است که تطهیر کند دل با اشک

مست آن است که از باده سبو بردارد

چشم ‌امید ز هرکس به جز او بردارد

 

یار عیسى به نفسم زنده کند عالم را

گر لب از لب به دم قدسى هو بردارد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×