دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
همای عشق

گشود جانب دریا، نگاه شعله‌ورش را

همان نگاه که می‌سوخت از درون، جگرش را

به دور دست بیابان نگاه کرد چگونه

 گرفته بود عطش، خیمه خیمه، دور و برش را

باز این چه نوحه و...

حال وهوای، کوچه غم آلود و درهم است 

پرچم به اهتزاز در‌آمد، محرم است

نامت، هنوز هم هیجان می‌دهد مرا 

این بیرق سیاه، تکان می‌دهد مرا

چشمۀ حیات

افلاکیان برای تو، ماتم گرفته‌اند

دل‌‌ها دوباره، شور محرم گرفته‌اند

حبل المتین ترین، تویی و دامن تو را

عمری است عاشقان تو محکم گرفته‌اند

تقدیم به حضرت فاطمۀ صغری (سلام الله علیها)

همره کاروان عاشورا

کرده‌ای هفت شهرغم را طیّ

مادر داغ‌های بی پایان

دختر دردهای پی درپی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×