دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
می‌شوی بین دو صد خار گرفتار، میا

یوسف فاطمه! ‌ای دلبر و دلدار میا

با اشاره به تو گویم ز سر دار، میا

 

بین هرکوچه زدم دست روی دست، که من

گفته‌ام کوفه بیایی، ولی ‌ای یار میا

 

دشت خار

چه صحنه‌ها که در این دشت خار می‌‌بینم

چه روی داده که دائم غبار می‌‌بینم

 

چه روی داده از آن لحظه‌ای که آمده‌ایم

تو را به غصه و ماتم دچار می‌‌بینم

 

یار تماشایی

بیا ‌ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را

 بیا ‌ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را

 

ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من

کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×